فرانچسکا کابرینی، مهاجر ایتالیایی، در سال 1889 به شهر نیویورک می رسد و با بیماری، جنایت و کودکان فقیر مواجه می شود. کابرینی ماموریتی جسورانه را آغاز می کند تا شهردار متخاصم را متقاعد کند که مسکن و مراقبت های بهداشتی را برای آسیب پذیرترین قشر جامعه تامین کند. با زبان انگلیسی شکسته و سلامت ضعیف، کابرینی از ذهن کارآفرینی خود برای ساختن امپراتوری امید استفاده می کند، برخلاف آنچه که جهان تا به حال دیده است.
در آینده ای نزدیک، زندگی عادی روی زمین از بین رفته است. پل و دو پسرش، توماس و جوزف، نیمه عمری را به سر میبرند - آرامش در روز و عذاب در شب. هر شب، پس از غروب خورشید، آنها با حملات بی امان یک شیطان مرموز و خشن روبرو می شوند. یک روز، زمانی که توماس قبل از غروب آفتاب به خانه باز نمیگردد، پل باید امن مزرعه مستحکم آنها را ترک کند تا او را پیدا کند. نبردی کابوسآمیز رخ میدهد که خانواده را مجبور میکند تا یک نقشه ناامیدکننده برای زنده ماندن اجرا کنند.
زنی که با دو فرزندش برای شرکت در مراسم عروسی خواهرش به خانه بازگشته است، باید ناگهان از جان خود در برابر افراد مسن در قتل عام دفاع کند.
در سال 1983 جغد، داکوتای شمالی، زندگی سه نفر از ساکنان - هوراس مسن، که بعد از ظهرهای خود را با خاطرات در کافی شاپ محلی می گذراند. میچ نوجوان، ستاره مدافع پشتیبان افسرده بازیکن-اسب قدرت; و جولیا معلم انگلیسی دبیرستانی که به تازگی منصوب شده است - همراه با ساکنان دیگر شهر، توسط یک کولاک سفید تاریخی واژگون شده اند.
یک ارتش بی پایان از شیاطین سایه که برای نابودی تمام واقعیت ها خم شده اند، بر روی جهان ما و تمام زمین های موازی ازدحام می کنند! تنها چیزی که با آنها مخالف است، قدرتمندترین تیم متاانسانی است که تا به حال گرد هم آمده است. اما حتی قدرت ترکیبی سوپرمن، بتمن، واندر وومن، گرین لنترن و همه ابرقهرمانان همکارشان نمی تواند هجوم این گروه شکست ناپذیر را کاهش دهد. کدام نیروی مرموز آنها را هدایت می کند؟ و چگونه اسرار مدفون مانیتور و سوپرگرل آخرین دفاع ما را تهدید می کند؟
پس از ردیابی منشا یک مصیبت آزاردهنده فراطبیعی در قبر اجدادی یک خانواده ثروتمند، تیمی از کارشناسان ماوراء الطبیعه بقایای آن را جابهجا میکنند - و به زودی متوجه میشوند که چه اتفاقی برای کسانی میافتد که جرأت میکنند قبر اشتباه را خراب کنند.
دو خواهر و برادر که به دنبال فرار از پدربزرگ اوباش بدسرپرست خود هستند، در جستجوی زندگی جدیدی در این داستان جنایت، خشونت و رستگاری، با یک جفت قاتل با استعداد در تئاتر به نیرو می پیوندند.
مسعود رعنا یک مامور مخفی با کد MR-9 از آژانس ضد اطلاعات بنگلادش است.
پس از بیدار شدن در وسط جنگلی بدون خاطره، زن جوانی با انگیزه ای مبهم مانند راه بازگشتش به خانه، مورد هدف غریبه های مرموز قرار می گیرد.
دارسی و تام خانوادههای خود را برای عروسی مقصد نهایی جمع میکنند، اما وقتی کل جشن عروسی به گروگان گرفته میشود، عروس و داماد باید عزیزان خود را نجات دهند - اگر اول یکدیگر را نکشند.