رابرت مک کال در جنوب ایتالیا با در اختیار گرفتن خانه ای زندگی اش را سر میکند اما بعد از مدتی متوجه می شود که دوستانش تحت کنترل رؤسای جنایی محلی هستند. همانطور که وقایع مرگبار می شوند، مک کال می داند که باید چه کاری انجام دهد: با مقابله با مافیا، محافظ دوستانش شود...
یک مادر هندی مهاجر با سیستم نظارت بر فرزندخواندگی کشور نروژ و روند قانونی محلی برای پس گرفتن حضانت فرزندانش مبارزه میکند.
پس از قتل یک مشاور املاک جوان، کارآگاهی سرسخت تلاش می کند پرونده قتل او را حل کند و به حقیقت ماجرا پی ببرد. او باید در عین حال مشکلاتی را در زندگی شخصی خود پشت سر بگذارد و...
فیلم تا فردا، داستان زندگی دختر جوانی به نام فرشته است که برای مخفی کردن نوزاد نامشروعش درگیر چالشهای سختی میشود تا جایی که تصمیم به مهاجرت میگیرد. اما نقطه اوج داستان شبی است که والدین فرشته به خانهاش میروند و او باید نوزادش را جایی بیرون از خانه نگه دارد.
رایان نوجوانی بی دست و پا است که متوجه میشود شبی که خواهرش ناپدید شد، بازی آسانسور را انجام داده است. مراسمی که در آسانسور انجام میشود و در آن بازیکنان سعی میکنند با استفاده از مجموعهای از قوانین که در اینترنت یافت میشود به بُعد دیگری سفر کنند. حال او بدون توجه به هشدارها تصمیم میگیرد هر طور شده خواهرش را پیدا کند اما…
پیرمردی به نام میلتون رابینسون در یک شهر کوچک در غرب پنسیلوانیا زندگی آرامی را سپری میکند. اما زمانی که یک بشقاب پرنده و مسافر فرازمینیاش در حیاط خلوت خانه او سقوط میکنند، همه چیز کاملا تغییر کرده و…
نه چپ نه راست، مسئله این نیست.
گاران بخشی از یک گروه قاتل بینالمللی است که قرار است خطرناکترین قاتل جهان را از بین ببرند، اما متوجه میشوند که آنها کسانی هستند که شکار میشوند.
کارل فردریکسون با اکراه موافقت میکند با یک خانم به سر قرار برود اما اصلا نمیداند قرار گذاشتن این روزها چگونه است. در این میان داگ که همیشه به کارل کمک میکند، وارد عمل شده تا اضطراب او را قبل از رفتن به قرار ملاقات کم کرده و نکاتی را برای دوستیابی ارائه کند اما…
بعد از سالها داود مجبور می شود تا به شمال و شهر پدری بازگردد. و این اتفاق که از نظر وی ناخوشایند می باشد باعث دیدار با خواهرش می شود. هر دو خواهر و برادر گریزان از این دیدارند. اتفاقی که از نظر آرام یعنی دختر داود عجیب است. رفته رفته رازهایی بر ملا می شود و اینکه داود سالهای دور در ناکامی وصال خواهرش دلارام، نقش داشته است. اما واقعیت چیز دیگری است. داود برای حفظ آبروی خواهر از عشق خود می گذرد و بچه ی او را برای زنده ماندن با خود می برد. اما حالا مادر و دختر روبروی هم قرار گرفته اند...