
سال 1863 است و داستان در کیوتو رخ میدهد. ما با جوانی به نام نیو آشنا میشویم که روحی صادق و مهربان دارد و به خانوادهاش توجه میکند، اما در عین حال یک اشتیاق پنهان و سوزان برای جستجوی عدالت دارد. از زمانی که با توشیزو هیجی ملاقات کرد...
قسمت دهم منتشر شد.
در شهرکهای نفتخیز غرب تگزاس روایت شده و داستان گروهی از کارگران حفاری و میلیاردرهای سرمایهگذار در صنعت نفت را به تصویر میکشد که رونق عظیمی را در صنعت نفت ایجاد کردهاند، اما این رونق به مرور زمان باعث تغییر آب و هوا، اقتصاد و ژئوپلیتیک منطقه شده و…
باب و دوستانش با همکاری یکدیگر و تلاش برای به پایان رساندن کارها در دنیای انیمیشن سهبعدی (CGI)، لحظات بسیار شادی را تجربه میکنند.
قسمت پنجم فصل چهار منتشر شد.
بعضی از چهرههای معروف ایرانی باید به هر طریقی یکدیگر را بخندانند، اما چالش اصلی این است که نباید بخندند.
قسمت هشتم منتشر شد.
این داستان درباره خانوادهای است که برای کسب سود مالی بالا تصمیم به واردات قهوه میگیرند و در این کار چنان موفق میشوند که شخصیت اصلی به عنوان «پدر قهوه» شهرت پیدا میکند.
قسمت ششم منتشر شد.
پدری درگیر طلاق خود میشود و به دنیای جرم و جنایت سازمانیافته کشیده میشود. با به خطر افتادن جان پسرش، قدم بعدی او چه خواهد بود؟
یک پسر دوازده ساله، سیواناندان، مادرش، خواهرش و دوستش را روایت میکند که در زندگی چالشهای مختلفی را پشت سر میگذارند، جایی که یک درخت موز، به نمادی از امید، استقامت و پیوندهای خانوادگی تبدیل میشود
از اتفاقات پشت پردهی سیاستمداران هفت کشور ثروتمند دموکراتیک جهان است. این سیاستمداران در حال نوشتن بیانیهای درباره یک بحران جهانی هستند که ناگهان خود را در جنگلی سرسبز و پرخطر گم میکنند.
مردی جنایتکار به همراه همسرش در یک تریلر دورافتاده مخفی شدهاند. زن که از روشهای کنترلگرایانهی شوهرش به تنگ آمده، تصمیم به ترک او میگیرد. اما ورود یک تریلر دیگر با حضور زوجی ناشناس و مرموز، اوضاع به شکلی خطرناک برای همه تغییر میکند.
ساوی، یک زن خانهدار ساده، تلاش میکند با جسارت یک نقشه فرار از زندان طراحی کند تا همسرش را از یکی از زندانهای فوق امنیتی انگلستان نجات دهد؛ زندانی با 400 زندانی، 75 نگهبان مسلح و 60 دوربین نظارتی.