
یک برنامهریز عروسی که درگیر بدهی است، به طور غیرمستقیم تبدیل به یک برنامهریز موفق مراسم خاکسپاری میشود. با این حال، او باید یک کشیش سنتی تائوئیست را قانع کند تا مشروعیتش را برای ادامه فعالیت در این زمینه تایید کند.
قهرمان نامحتمل، میکی بارنز، خود را در موقعیتی خارقالعاده مییابد؛ جایی که باید برای کارفرمایی کار کند که از او نهایت تعهد به شغلش را میخواهد… یعنی مردن، برای کسب درآمد.
در سال 1944، «دین بری»، یک ملوان آمریکایی 23 ساله، وارد ناپل میشود؛ شهری که پس از آزادسازی ایتالیا در اثر بمباران به ویرانهای تبدیل شده است. دین با «لوسیا» آشنا میشود، دختری جوان و بسیار فقیر که به شدت عاشقش میشود. دو سال بعد، با پایان خدمت، دین مجبور میشود به نیوجرسی بازگردد و لوسیا در ناپل تنها و باردار باقی میماند.
یک گرگ و یک شیر کوهی با یکدیگر متحد میشوند زمانیکه برخورد یک شهابسنگ باعث پخش ویروسی میشود که حیوانات باغوحش را به زامبی تبدیل میکند. آنها با دیگر بازماندگان همپیمان میشوند تا باغوحش را نجات دهند و رهبر جهشیافته و دیوانهای را که قصد دارد ویروس را گسترش دهد، متوقف کنند.
زمانی که برایان اپستین در نوامبر 1961 وارد کلوب کاورن شد تا اجرای بیتلز را تماشا کند، چیزی را دید که هیچکس دیگر ندیده بود — درخششی از طلا. برایانی که همیشه آراسته لباس میپوشید و با وقار سخن میگفت، شاید در ظاهر چندان انقلابی به نظر نمیرسید — اما او که یهودی بود، گرایش جنسیاش را پنهان میکرد و به عنوان یک فرد طردشده بزرگ شده بود که تقریباً در همه چیز شکست خورده بود، در 26 سالگی چیزی برای اثبات کردن داشت و میخواست تمام قواعد بازی را به هم بزند.
پس از مرگ همسرش، رامونا که حالا بیوه شده، برای بزرگ کردن دو فرزندش تلاش میکند، اما با ورود زنی مرموز که تواناییهای ماورایی دارد، با چالشهای تازهای روبهرو میشود.
وقتی ادی وارد یک شاسیبلند لوکس میشود، ناخواسته در تلهای مرگبار گرفتار میشود؛ تلهای که توسط ویلیام، کسی که خود را مجری عدالت میداند، طراحی شده است — اما عدالتی پیچیده و منحرف. حالا که هیچ راه گریزی ندارد، ادی باید برای زنده ماندن بجنگد؛ در سفری که فرار در آن یک توهم است، بقا کابوسوار است و عدالت با نهایت سرعت به پیش میتازد.
زنی در سیارهای دورافتاده از خواب بیدار میشود و درمییابد که اعضای خدمه ایستگاه فضاییاش به طرز وحشیانهای کشته شدهاند. تحقیقات او دربارهی آنچه رخ داده، زنجیرهای هولناک از اتفاقات را به راه میاندازد.
درماندگی دو راهبه را وادار میکند تا مراسم جنگیریای را انجام دهند که هیچ راهبهای نباید به آن دست بزند. در حالی که کودکی تسخیرشده در چنگال شر گرفتار شده و کلیسای کاتولیک با آنها مخالفت میکند، آنها خود را درگیر این آیینهای ممنوعه و خطرناک میکنند و ارواح جاودانشان را به خطر میاندازند. اکنون باید با عواقب هولناک این عمل گناهآلود روبهرو شوند، اما یک هدف برایشان باقی مانده است: این پسر باید به هر قیمتی نجات یابد.
وقتی یک سرقت مواد مخدر به شکلی مرگبار از کنترل خارج میشود، یک پلیس خسته و دلزده برای نجات پسر یک سیاستمدار، راه خود را از میان دنیای جنایتکاران یک شهر فاسد باز میکند.