
هیونسو و سو-جین تازه ازدواج کردهاند. بهطور ناگهانی، هیونسو شروع به صحبت در خواب میکند: «یه نفر اینجاست.» از آن شب به بعد، هر بار که به خواب میرود، به فرد دیگری تبدیل میشود و هیچ خاطرهای از شب قبل ندارد. این وضعیت، سو-جین را دچار اضطراب شدیدی میکند؛ او مدام نگران است مبادا هیونسو در خواب به خانوادهاش آسیب بزند و به همین دلیل دیگر نمیتواند حتی لحظهای آرام
وقتی یک استاد افسانهای بازی «گو» عنوان قهرمانیاش را به دوستی قدیمی و شاگرد سابقش میبازد، تصمیم میگیرد آن را در نبردی سرشار از هوش و مهارت پس بگیرد.
چهار دوست با یکدیگر پیمان میبندند که دست به خودکشی جمعی بزنند، اما وقتی روی لبهی پرتگاه میایستند، تنها یکی از آنها واقعاً میپرد. روح او شروع به تسخیر دوستان باقیمانده میکند، تا زمانی که پیمانشان کامل اجرا شود.
پس از آنکه وایلد بیل در یک بازی پوکر کشته میشود، کلمیتی جین باید از زندان فرار کند و انتقام بگیرد. اما مأموریت او با مانعهایی روبهروست، از جمله کلانتر میسون شهر ددوود که قصد دارد او را دستگیر کند.
وندی دارلینگ برای نجات برادرش مایکل از چنگال پیتر پنِ شرور، که قصد دارد او را به ناکجاآباد بفرستد، دست به کار میشود. در این مسیر با تینکربلِ دیوانهای روبهرو میشود که به چیزی که فکر میکند گرد جادویی پریان است، معتاد شده است.
هر سال، نخستوزیر سازماندهی میکند تا افراد مختلفی را که تهدیدی برای منافع دولت محسوب میشوند، حذف کند. سرژ شوستر، یکی از مقامات ارشد با ریاست جمهوری، بهطور غیرمنتظرهای درگیر نقشهای شوم میشود که او را به عنوان یک هدف مشخص میکند. در مواجهه با مرگ اجتناب ناپذیر و راز خطرناکی که خانوادهاش را در معرض خطر قرار میدهد، سرژ، همسرش و فرزندانشان باید به یک نجات دهنده بعید اعتماد کنند: باغبان مرموز خودشان، لئو.
یک برنامهریز عروسی که درگیر بدهی است، به طور غیرمستقیم تبدیل به یک برنامهریز موفق مراسم خاکسپاری میشود. با این حال، او باید یک کشیش سنتی تائوئیست را قانع کند تا مشروعیتش را برای ادامه فعالیت در این زمینه تایید کند.
زمانی که برایان اپستین در نوامبر 1961 وارد کلوب کاورن شد تا اجرای بیتلز را تماشا کند، چیزی را دید که هیچکس دیگر ندیده بود — درخششی از طلا. برایانی که همیشه آراسته لباس میپوشید و با وقار سخن میگفت، شاید در ظاهر چندان انقلابی به نظر نمیرسید — اما او که یهودی بود، گرایش جنسیاش را پنهان میکرد و به عنوان یک فرد طردشده بزرگ شده بود که تقریباً در همه چیز شکست خورده بود، در 26 سالگی چیزی برای اثبات کردن داشت و میخواست تمام قواعد بازی را به هم بزند.
یک جوخه از نیروی دریایی SEAL ماموریتی خطرناک را در رمادی، عراق آغاز میکند، که هرج و مرج و برادری جنگ در خاطرات آنها از این رویداد بازگو میشود.
درماندگی دو راهبه را وادار میکند تا مراسم جنگیریای را انجام دهند که هیچ راهبهای نباید به آن دست بزند. در حالی که کودکی تسخیرشده در چنگال شر گرفتار شده و کلیسای کاتولیک با آنها مخالفت میکند، آنها خود را درگیر این آیینهای ممنوعه و خطرناک میکنند و ارواح جاودانشان را به خطر میاندازند. اکنون باید با عواقب هولناک این عمل گناهآلود روبهرو شوند، اما یک هدف برایشان باقی مانده است: این پسر باید به هر قیمتی نجات یابد.