مردی به نام «فرخی» به قتل میرسد. محمود تیموری افسر آگاهی مأمور پیگیری ماجرا میشود. او قرار است با نامزدش «پریسا» که به تازگی از خارج آمدهاست، ازدواج کند. با تحقیق پلیس، حقایق تازهای دربارهٔ جنایت روشن میشود و…
يك دانشمند روسي قرار است با يك مأمور آمريكايي ملاقات كند. با دخالت مأموران كا.گ .ب اين قرار به هم ميخورد و دانشمند روسي متواري ميشود. او قصد دارد از طريق ايران خود را به آبهاي خليج فارس برساند. از يك سو مأموران «سيا» به دنبال او هستند. از سوي ديگر مأموران ويژه ايران از ماجرا آگاه شده و وارد عمل ميشوند و...
اندی دوفرسنِ بانکداری جوان و موفق ، متهم به قتل همسرش شده و به حبس ابد محکوم می شود. داستان فیلم در سال 1940 اتفاق افتاده و چگونگیِ تبدیل شدن او و دوستش رد را به زندانیانی غیر عادی به نمایش می گذارد و…
در یکی از روزها که ایوا در پارک نشسته بود یکدفعه یک میمون کوچولو را پیدا میکند. میمون از دست صاحب قبلیاش یعنی شورتی فرار کرده بود. ایوا اسم میمون را داگر میگذارد و تصمیم میگیرد او را با خود به خانه ببرد.
یک صبح تابستانی، کودک «خانواده ی کات ول» آماده ی گذراندن یک روز دلپذیر است، اما سه دزد به نام های “ادی، “نوربی” و “ویکو“، خود را به جای عکاسان جا می زنند و هنگامی که با بچه تنها می مانند او را می ربایند، به آپارتمانی می برند و برای آزادی اش تقاضای پول میکنند…
فارست گامپ (تام هنکس) مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. او در کودکی به طور معجزه آسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.
دو آدم کش به نامهای وینسنت و جولز از طرف مارسلوس والاس ماموریت مییابند تا چمدانی را که دزیده شده ، از سارقان پس بگیرند و در جریان این عملیات به طرز معجزه آسایی نجات پیدا میکنند. وینسنت مامور میشود تا میا ، همسر والاس را به گردش ببرد ، اما میا بر اثر استفادهی بیش از حد مواد مخدر…