دو جوان که برای انجام معاینات مربوط به معافی از سربازی به مرکز نظام وظیفه رفتهاند با هم آشنا میشوند و این آشنایی پیشدرآمد اتفاقات بسیاری برای آنها میشود.
“اختاپوس” از درون یک غار، امورات قلعه را فرمانروایی میکند. او برای به دام انداختن آهوها و نوشیدن عصاره تن آنها “بل بله” را به خدمت گرفته اما آهوها با نقشهای “پیشونیسفید” از قلعه فرار میکنند. از سوی دیگر مادر “آهو پیشونیسفید” برگشته تا آهو را از “سالار” یعنی پدر خواندهاش پس بگیرد و “پیشونیسفید” به دلیل رنجش از سالار، میخواهد به پیش مادرش بازگردد اما..
پاستاریونی داستان غذاهاست. فیلم با بریانی اصفهانی ها شروع می شود و کوشان وقتی رستوران پدرش در تهران را ورشکسته می بیند، قصد میکند که یک بریانی به جای رستوران فست فود پدرش در تهران را باز کند. رستورانی که به دلیل یک رقیب بسیار قدرتمند و مجلل در آن گوشه خیابان، پاستا دا پیتزا، رونق خود را از دست داده است و…
اشک نرگس داستان زندگی خبرنگاری را روایت می کند که بازمانده جنگ ایران و عراق است. وی دچار چندگانگی در اجتماع و حتی هم دوره ای های خود شده و در این بین عاشق همکار خود می شود و....
عروسک فروشی در پارک ماجراهایی که بر سر دوست سینماگرش آمده است را برای دختر جوانی بازگو میکند. دختر جوان که از عوامل فیلمی است که در آنسوی پارک مشغول فیلمبرداری آن هستند، در انتها به هویت مرد عروسک فروش پی میبرد..
فتحی با بازی حمید لولایی صاحب فروشگاه عتیقه فروشی، فردی بسیار خسیس است. او روح شریکش با بازی رضا شفیعی جم را در خواب می بند که او را متوجه گذشته، حال و آینده اش می کند. فتحی که متنبه شده از خواب بیدار می شود و آدم دیگری می شود و..
فیلم قصه یک موجود فضایی است که از سیاره خود به زمین سفر میکند تا همزاد گمشده اش کوتی را بیابد.کوتی پیش ازاین برای یافتن زیباترین چیز به زمین آمده و به سیاره خود برنگشته است، کاتی وقتی به زمین می آید با دخترکی به نام ستاره جستجویش را آغاز می کند ...
عطر داغ روایتگر داستان دختر جوانی است که شبی را بیرون از خانه میماند و این تنهائی او را وارد زندگی دیگری میکند.
پیمان در اثر عشقی نافرجام گروه آلما را 15 سال پیش ترک کرده است. او با رفتنش موجب فروپاشی این گروه که تازه نیز رونق گرفته میشود.حال پیمان با مرگ استاد بیات (پدر آلما) به ایران برمیگردد و در آستانه بازگشت متوجه میشود آلما در اثر مرگ فرزندش در بیمارستان روانی بستری است. حالا او میماند و تازگی عشقی نافرجام و وصیت استاد بیات برای بازگرداندن آلما به زندگی..
«صفاری»، «جباری» و «ناصری» در یک آژانس مسکن کار می کنند و در برنامه خانه سازی فعالیت می نمایند. هر سه نفر در ثروت غرق شده اند. «صفاری» بی آنکه بداند دچار غده مغزی شده است. «شاهین» فرزندش می کوشد تا پدر سلامت خود را به دست آورد. «جباری» و «ناصری» در این فکر هستند که با مرگ «صفاری» ثروت بیشتری عایدشان خواهد شد و با خوشحالی در انتظار مرگ او هستند. «جباری» از روی سودجویی «شیرین»، دخترش را به عقد «شاهین» درمی آورد و...