این فیلم داستان سه مأمور خارجی است که برای انجام عملیاتی با یک نقشه دقیق و از پیش تعیین شده وارد ایران میشوند اما از لحظه ورود با موقعیتهای ویژهای روبرو میشوند که برنامههای شان را به هم میریزد.
جوانی بنام کمال (جواد رضویان) که شاگرد دوچرخه سازی است، در آستانه ازدواج قرار دارد و در صدد تأمین مخارج عروسی اش است که خبری را از رادیو میشنود مبنی براینکه وزارت کار و امور اجتماعی جهت حمایت از افرادی که معتاد بوده و ترک کردهاند مبلغ سه میلیون تومان بعنوان وام پرداخت خواهد کرد. کمال با شنیدن این خبر تصمیم میگیرد که معتاد شده و سپس ترک کند. اما در این بین ماجراهایی اتفاق میافتد که …
دمیر و گریس را می بینیم که در یک اتوبان در حال حرکت هستند که به آنها ماموریتی داده می شود اما این دو به محض آغاز ماموریت دچار مشکلاتی می شوند که اصلا به ماموریت نمی رسند و ..
داستان زندگی مانی، مردی در حدود 40 ساله، خوش تیپ، خوش مشرب و جذاب با روابط عمومی خوب، بسیار زیرک و باهوش، مدیر داخلی دو رستوران خوب شهر را روایت می کند. او سوار بر اتومبیلش در آستانه غروب به طرز بد و عجولانه ای رانندگی می کند زیرا اتفاق بدی در یکی از رستوران ها افتاده و صاحب رستوران او را فراخوانده است. با این حال او در مسیر با دختر جذابی برخورد می کند و از قضا جذب او می شود. با ملاقات دختر، مانی گرفتاری اش را فراموش کرده و سعی در به دست آوردن دختر دارد که در این راه دچار اتفاقات و چالش های فراوانی می شود. او در این مسیر سخت که براساس نیتی غلط بوده خیلی چیزهای زندگی اش را از دست می دهد…