
پس از یک تراژدی خانوادگی، چاک ویلسون امیدوار است بتواند همراه با همسرش ماریا و خواهر کوچکترش الیزابت، زندگی جدیدی را در شهر اشلند فالز آغاز کند. اما خیلی زود متوجه میشود که این شهر گذشتهای تاریک دارد و روح زنی مرموز، ساکنان آن را به خودکشی سوق میدهد.
پنج سال از زمانی که «جوی» برای دنبال کردن رؤیاهایش با «ایتن» و هنگکنگ خداحافظی کرد و راهی کانادا شد گذشته است. پس از تلاشی سخت برای حفظ عشقشان در برابر گذر زمان، فاصلهی جغرافیایی و تعطیلی جهانیای که آنها را از هم دور نگه داشت، جوی و ایتن دوباره در کانادا به هم میرسند — اما درمییابند که هر کدام بهتنهایی بسیار تغییر کردهاند.
داستان در دهه 1970 روایت میشود. «ابهینایا واسودو»، پستچی یتیم و خوشمشربی است که مردم روستای «کریشناگیری» را خانوادهی بزرگ خود میداند. اما زمانی که چند زن در روستا ناپدید میشوند و یکی از عزیزان واسودو نیز نزدیک است ربوده شود، او مصمم میشود تا حقیقت ماجرا را کشف کند.
صاحب ثروتمند یک هتل، کارگردانی را استخدام میکند تا یک دهکده قرن هجدهمی بسازد. او پسر لوس و نازپروردهاش را بیهوش کرده و میرباید، سپس او را در این دهکده رها میکند تا فکر کند به گذشته سفر کرده است. هدف او از این نقشه، آموزش فروتنی به پسرش از طریق زندگی بهعنوان یک روستایی ساده، آن هم تحت نظارت کامل، است.
واتر اَنگ، مردی بازنده و بیمسئولیت که به قمار علاقه دارد، ناگهان با درخواستی عجیب روبهرو میشود: مراقبت از پسرِ جیگ، نامزد سابقش، به نام یئونگ. جیگ به او میگوید که یئونگ پسر خودش است و در ازای یک ماه پدر بودن، مبلغ صد هزار دلار به او وعده میدهد. واتر اَنگ این پیشنهاد را میپذیرد. اما بهزودی
پس از آنکه نشست سران G20 به دست تروریستها میافتد، رئیسجمهور دانیل ساتن باید از تمام مهارتهای دیپلماتیک و تجربیات نظامیاش برای دفاع از خانوادهاش و دیگر رهبران استفاده کند.
چهار دوست تصمیم میگیرند برای یافتن گنجی پنهان وارد خانهی مورگان شوند. آنها کشف میکنند که پیش از استقلال، این خانه متعلق به یکی از کارمندان بریتانیایی به نام مورگان بوده است. اما آنچه در ادامه رخ میدهد، قابل پیشبینی نیست.
زندگی یک قاتل حرفهای بازنشسته زمانی دگرگون میشود که همسر سابق و پسرش بدون اطلاع قبلی، درست در ایام تعطیلات به سراغش میآیند—زیرا آنها در حال فرار از همدستان قدیمی او در مافیا هستند.
شرکت ساعتسازی لویی بو، بوتیک معتبر ساعت در هنگکنگ، رازی هیجانانگیز را در دل خود پنهان کرده است — این مکان در واقع مرکز اصلی خرید و فروش ساعتهای سرقتی است. تحت فرماندهی سرد و بیاحساس «عمو»، تیمی بیباک گرد هم آمدهاند: یک دزد جسور، متخصص مواد منفجره، نابغهی باز کردن قفل، و یک کارشناس ساعتهای لوکس. هدف آنها؟ توکیو؛ جایی که قصد دارند سه ساعت فوقلوکس را به سرقت ببرند.
برای بهدست آوردن دوبارهی شهرت، بدشانسترین مأمور، خرس بککوم، مخفیانه وارد مأموریت مریخ شد. اما بهطور غیرمنتظرهای وارد دنیایی اسرارآمیز در مریخ شد و با هیولای مریخیای که قصد داشت دستگیرش کند، دوست شد. اکنون، میان افتخار یک مأمور و دوستی، با آزمونی بیسابقه روبهرو خواهد شد.