در مجموع 1759 فیلم و سریال یافت شد.
در مجموع 1759 فیلم و سریال یافت شد.
پنج انسان خسته از فریبهای شیطان، به جزیرهای میگریزند. شیطان در آنجا به استقبال آنها میآید و دوباره آنها را وسوسه میکند و به جان هم میاندازد…
پس از خشکسالی در روستایی در سیستان و بلوچستان، تنها حیدر با دو فرزند خردسالش، جعفر و جمال در روستایی ماندهاند. حیدر با ریختن چاه آبی که در حال حفرش بود کشته میشود. جعفر و خواهر کوچکش جمال پیاده به سوی شهر میروند. در راه رانندهای آنها را پیدا کرده و به یک قاچاقچی به نام عبدالله میفروشد. پسر را برای آوردن جنس قاچاق به پاکستان میبرند و دختر را برای فروش به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس میفرستند. حال جعفر به دنبال راهی برای فرار از دست عبدالله و نجات خواهر کوچکش است.
قاسم که ادعا میکند برای خانواده و دوستانش در یک شرکت صنعتی در بندرعباس کار پیدا کرده، آنها را سوار هواپیما میکند. اما تنها نرگس است که از قصد قاسم خبر دارد. قاسم قصد هواپیماربایی دارد.
نویسندهٔ داستانهای جنایی واقعی، «الیسون آزوالد»، در دوران افول به سر میبرد؛ او بیش از ده سال است که کتاب پرفروش نداشته و روزبهروز بیشتر به موفقیتی تازه نیازمند و بیقرار میشود. بنابراین وقتی به فیلمی دست مییابد که مرگ یک خانواده را نشان میدهد، تصمیم میگیرد راز آن را کشف کند. او خانوادهٔ خودش را به خانهٔ قربانیان منتقل میکند و تحقیقاتش را آغاز مینماید. اما زمانی که فیلمهای قدیمی و سرنخهای دیگر از وجود نیرویی ماورایی خبر میدهند، الیسون درمییابد که زندگی در آن خانه میتواند致مرگ باشد.
پدر و پسری که شغلشان کالبدشکافی است، با جسد ناشناخته و اسرارآمیزی روبهرو میشوند که هیچ نشانهای از علت مرگ در آن دیده نمیشود. هنگام بررسی «جین دو» (زن ناشناس)، به سرنخهایی عجیب و غریب برمیخورند که کلید رازهای هولناک او را در خود نهفته دارند.
پس از آنکه مادرشان دچار اوردوز مرگبار میشود، دو خواهر نگرانند که سیستم مراقبت از کودکان آنها را از هم جدا کند و تصمیم میگیرند جسد را مخفی کنند. اما دروغ آنها ممکن است فاش شود و آنها باید تصمیم بگیرند تا چه حد حاضرند پیش بروند تا رازشان را حفظ کنند.
پس از آنکه یک مادر و پسر در سانحهٔ رانندگی گرفتار میشوند، بهزودی مورد تعقیب «بامبی»، گوزنی جهشیافته و اندوهگین قرار میگیرند؛ گوزنی که در پی مرگ مادرش، به شکلی مرگبار و انتقامجویانه درندهخویی میکند.
تنشها در میان گروهی که مشغول پاکسازی آزبست هستند بالا میگیرد، آن هم زمانی که در یک بیمارستان روانی متروکه با گذشتهای هولناک کار میکنند؛ گذشتهای که به نظر میرسد دوباره در حال بازگشت است.
گروهی از کوهنوردان عازم یک صعود خطرناک میشوند که سالهاست ممنوع بوده است. آنچه در ابتدا به عنوان یک سفر اکتشافی جسورانه آغاز میشود، به نبردی برای بقا در برابر نیرویی تبدیل میشود که آنها را به بازی میگیرد.
قسمت بیست و دوم منتشر شد.
در جزیرهی زیبای پرنس ادوارد در کانادا، یتیمی به نام آن شرلی به اشتباه به گرین گیبلز فرستاده میشود، خانهای که متیو و ماریا کاتبرت در آن زندگی میکنند. با این حال، آنها تصمیم میگیرند او را به فرزندی بپذیرند و آن در خانهی جدیدش دوستی، عشق و خوشبختی را پیدا میکند.