در مجموع 728 فیلم و سریال یافت شد.
در مجموع 728 فیلم و سریال یافت شد.
یک جوانی روستایی برای تهیه پول به شهر میرود و ناخواسته گرفتار مشکلاتی میشود.
پروانگی، داستان نویسنده ای است که برای دیدن دوستش به فرانسه می رود اما به محض ورود به پاریس متوجه می شود دوستش مرده و یک کتاب نیمه تمام دارد و تصمیم می گیرد کتاب او را کامل کند.
گروهی از بازماندگان پس از اینکه دنیا توسط زامبیهای گوشتخوار و مهاجم تسخیر میشود، به یک مرکز خرید پناه میبرند.
مردی آشفته در یک خانه سالمندان شروع به کار میکند و متوجه میشود که ساکنان و سرایداران آنجا اسرار شومی را در دل دارند. او در حالی که ساختمان و طبقه چهارم ممنوعه آن را بررسی میکند، شروع به کشف ارتباطاتی با گذشته خود و نحوه تربیتش به عنوان یک فرزندخوانده میکند.
چهار داستان درهمتنیده که در شب هالووین رخ میدهند: یک مدیر معمولی دبیرستان، زندگی پنهانی بهعنوان یک قاتل زنجیرهای دارد؛ یک دختر باکرهی دانشجو شاید تازه مرد دلخواهش را یافته باشد؛ گروهی از نوجوانان دست به یک شوخی بیرحمانه میزنند؛ و یک پیرمرد گوشهگیر و تلخکام، مهمانی ناخوانده را میپذیرد.
گروهی از جوانان، مرد و زن، که بهعنوان کارگران فصلی در یک کارخانه شکر کار میکنند، با ترس و وحشت ناشی از قلمروی شیاطین، جایی که کارخانه در آن واقع شده است، روبهرو میشوند. آنها باید پیش از آنکه این وحشت جانشان را بگیرد، علت خشم شیاطین را پیدا کنند.
داستان نبردی که آینده یک کشور و یک قاره را برای هزار سال تعیین کرد. هارولد از وسکس و ویلیام از نرماندی دو مردی بودند که مقدر شده بود در نبرد هستینگز در سال 1066 با هم روبرو شوند. این دو متحد سابق که هیچ نقشهای برای ... نداشتند.
پس از رویارویی هولناک در یک پایگاه متروکه آزمایشهای دولتی، مرد خانوادهای از یک شهر کوچک شروع به دیدن تصاویر وهمآلودی از گذشتهای میکند که تهدیدی برای نابودی زندگی کنونی اوست.
شان زندگی بسیار یکنواخت و بیهیجانی دارد که حول محور دوستدخترش، مادرش و مهمتر از همه، میخانه محلهشان میچرخد. این روند آرام زمانی به خطر میافتد که مردگان به زندگی بازمیگردند و با تلاش فراوان سعی میکنند روی مردم عادی لندن کمین کنند و آنها را بخورند.
الی در شهری دور زندگی میکند. روزی، جادوگر شرور جینجیما طوفانی به پا میکند که الی و سگش، توتوشکا، را به سرزمین منچکینها میبرد. برای بازگشت به خانه، الی و دوستانش: هراسانک، آدمآهنی و شیر ترسو، در امتداد جاده آجری زرد به سوی شهر زمرد حرکت میکنند تا جادوگری را بیابند که آرزوهای عزیزشان را برآورده کند.