یک راننده تاکسی مسافری مرموز را سوار میکند و با تهدید اسلحه از طرف او مجبور میشود به هرجایی که او میگوید برود. او که خود را گرفتار یک بازی موش و گربه مانند میبیند، به زودی متوجه میشود هیچ چیز آنطور که به نظر میاید نیست...
سایفر برای گرفتن انتقام از «دام» و تیمش، از «جیکوب» برادر کوچکتر دام کمک می گیرد...
یک رابطه عاشقانه نوپا به یک بازی تهدیدآمیز موش و گربهای تبدیل میشود. هیچ چیز و هیچ کس آن طور که به نظر میرسد نیست.
بزرگترین قاتل چوسان به نام لی نان در طول سفر خود آخرین ماموریت مرگبارش را دنبال میکند و…
یک جوان شجاع به نام دارتانیان پس از تلاش برای نجات یک زن جوان از ربوده شدن، زخمی شده و رها میشود. در این میان دارتانیان خود را به پاریس میرساند تا هرطور شده مهاجمانش را پیدا کند. اما دارتانیان نمیداند تلاشش او را به قلب یک جنگ واقعی خواهد کشاند که آینده فرانسه را تغییر میدهد. وی به زودی با آتوس، پورتوس و آرامئیس، سه تفنگدار پادشاه متحد شده و…
داستان فیلم بر محور گروهی از دانشمندان میچرخد که در درازگودال ماریانا گونههای جدیدی را کشف میکنند، که بوسیلهٔ پرده حرارتی سولفید هیدروژن پوشیده شدهاست. در بین این موجودات، گونهای از یک کوسه غول پیکر به نام مگالودون وجود دارد، موجودی که میلیون ها سال تصور میشد منقرض شدهاست. جوناس تیلور (جیسون استاتهام) کاپیتان نیروی دریایی برای کمک به ایستگاه تحقیقاتی فراخوانده میشود، اما خیلی زود هیولا فرار میکند و در مسیرش همه چیز را نابود میکند، و به این ترتیب یک مسابقه با زمان برای متوقف کردن آن آغاز میشود.
گروهی از قاتلان معروف به کالکتیو، یک حلقه بسیار پیچیده قاچاق انسان را هدف قرار میدهند که توسط شبکهای از افراد میلیاردر حمایت میشود. در ادامه آنها مجبور میشوند برای انجام مهمترین ماموریت خود از یک قاتل تازهکار به نام سم الکساندر کمک بگیرند و…
شارون ستر که به تازگی شوهر خود، مارک را از دست داده است، از طریق زنی به نام جو کروزوت که با همسرش در ارتباط بوده، متوجه میشود مرگ شوهرش تصادفی نبوده است. حال این دو زن با یکدیگر متحد میشوند تا حقیقت مرگ مارک را کشف کرده و نقاب از چهره مردی که هر دو دوستش داشتند، بردارند اما…
پس از اینکه نقشه سرقت بانک یک جنایتکار ناامید، برادر غیرقابل کنترل او و همچنین یک تفنگداران سابق نیروی دریایی، با شکست مواجه میشود، آنها باید از چنگال یک مامور مصمم افبیآی که آنها را تعقیب میکند، فرار کرده و…
راهبه ای که در سال 1890 در داکوتای شمالی سفر می کند، یک یاغی را از مرگ نجات می دهد. او در ازای راهنمایی او به کلیسایی در اعماق بدلندز از او پرستاری می کند تا سلامتی خود را حفظ کند.