
قسمت هفتم منتشر شد.
ده هزار انسان در زمین باقیمانده و مجبور شدهاند که به علت هوای سمی کره زمین، در سیلوهای غولپیکر زیرزمینی که عمقی به میزان صدها طبقه دارند، زندگی کنند. در این مکانها مردم در جامعهای زندگی میکنند که پر از آئیننامههای نوشته شده برای محافظت از آنها میباشد اما هیچکس نمیداند که چرا و چه زمانی این سیلوها ساخته شدهاند.
قسمت سوم فصل سه منتشر شد.
شام ایرانی یک مجموعه رئالیتی شوست که مشابه آن با اندکی تفاوت در اغلب کشورها و توسط پلتفرم های بین المللی ساخته و به نمایش در می آید و در همه جای دنیا طرفداران زیادی دارد. در این رئالیتی شو بازیگران و چهره های شناخته شده در حوزه هنر و ورزش و موسیقی و ... در گروه های چهار نفره، دوستانشان را برای شام و دورهمی دوستانه به منزل خود دعوت می کنند. آن ها سعی می کنند در یک شب از میهمانان خود به خوبی پذیرایی کنند و لحظات زیبایی برایشان بسازند. گاهی میزبان سعی می کند ، میهمانانش را با اجرای یک برنامه خاص یا دعوت از میهمان دیگری غافلگیر کند. اما میهمانان در پایان هرشب به میزبان خود بابت شام و پذیرایی امتیاز می دهند. در کنار میهمانان، چند داور بی طرف که اطلاعات نسبی درباره غذاهای ایرانی و پذیرایی و میزبانی دارند هم به هریک از آنها امتیاز می دهند. در پایان چهار شب زیبا، یک نفر به عنوان بهترین میزبان انتخاب می شود.
کشیش کُنته، کارشناس برجسته امور ماوراءالطبیعه و ویسکی، گروهی از سربازان راندهشده را به جزیرهای دورافتاده در اقیانوس آرام جنوبی همراهی میکند تا ناپدید شدن واحدهای تفنگداران دریایی مستقر در آنجا در سال 1944 را بررسی کنند؛ اتفاقی که گفته میشود توسط ارتش امپراتوری ژاپن رخ داده است. اما پس از صحبت با ساکنان جزیره، آنها به زودی کشف میکنند که تفنگداران دریایی در واقع توسط گروهی از لیکانتروپها، که بیشتر به عنوان گرگینه شناخته میشوند، قتلعام شدهاند.
برای رابین 11 ساله و پراراده و گروه وفادارش، «هودها»، تکهای از زمین پوشیده از علفهای هرز در انتهای بنبست آنها یک قلمرو جادویی است.
دو آدم ناهماهنگ و عجیب سفر جادهای را آغاز میکنند، توافقی مشکوک و وسوسهانگیز میبندند که نمیتوانند از آن سر باز زنند و در میان شرایط تاریک، به رستگاری میرسند.
گِجا که در ترور پَمّا شکست میخورد، خود را در همان زندانی مییابد که قربانیاش در آن نگهداری میشود. اما اینبار او مصمم است که کار نیمهتمامش را تمام کند. در همین حال، یک پلیس بیرحم نقشهای خطرناک میریزد: انتقال زندانیان خطرناک به راجستان. این تصمیم همه چیز را به اوج تنش میرساند، جایی که نبرد برای بقا، انتقام و عدالت در هم میآمیزد. این داستان، تلاقی مرگ و عدالت است؛ جایی که هر حرکت، سرنوشت زندگان و مردگان را تغییر میدهد.
در سرزمینی پر از شمشیر و جادو، گروهی از راهزنان از دسته خود جدا میشوند تا از یک دختر کوچک محافظت کنند. این تصمیم آنها را در برابر دوستان قدیمی و رهبر پیشینشان قرار میدهد، کسی که زمانی همچون پدری برایشان بود.
یک زن و شوهر در میان اقیانوس روی قایقشان جشن تولد پسرشان را برپا کردهاند. اما ناگهان طوفانی شدید آنها را غافلگیر میکند و موجوداتی گرسنه از عمق آبها بیرون میآیند. اکنون باید برای بقا بجنگند!
ایوان شاو، یک قاتل حرفهای سازمان سیا، که بیش از 20 سال به تنهایی کار کرده، دستورات خود را از طریق بخش طبقهبندی شده در روزنامهها دریافت میکند. در این میان، دختر گمشدهاش، کیسی، که اکنون یک تحلیلگر MI6 در بریتانیا است، به دنبال او میرود تا خبری تکاندهنده را به او بدهد: رئیس سیا سالها پیش مرده و آن بخش نیز مدتهاست تعطیل شده است. اکنون آنها با هم متحد میشوند تا کشف کنند ایوان در این مدت دستورات چه کسی را اجرا میکرده است و…
نبرد پیچیدهای بین گروههای مواد مخدر که جایگزین هروئین، متامفتامین و LSD شدهاند، و تعقیب شدید پلیس برای متوقف کردن آنها.