قسمت پانزدهم منتشر شد.
یک مسابقه موسیقایی پرمعما و جذاب است که محسن کیایی با چهره ای متفاوت اجرای آن را به عهده دارد. چهره های آشنایی مانند شبنم مقدمی، محمد بحرانی، محسن شریفیان، و امیرمهدی ژوله قرار است
فیلم بر اساس یک داستان واقعی، روایتگر گروهی از دوستان است که سفری به کودایکانال را آغاز میکنند و اتفاقاتی که در آنجا رخ میدهد و ...
بر اساس درگیری در سال 1836 بین گروهی از مردان تگزاسی و تژانو به رهبری دیوی کروکت و جیم بووی و نیروهای دیکتاتور مکزیکی سانتا آنا در آلامو در سن آنتونیو، تگزاس.
در یک تگزاس جدا شده، پنج نوجوان مکزیکی-آمریکایی از بازی در کلوپ کانتری که در آن کار می کردند، منع شدند. برخلاف همه شانسها، آنها تیم خود را تشکیل دادند، یک مسیر یک سوراخ در زمینها ساختند و قهرمانی تگزاس در سال 1957 را به دست آوردند. براساس داستانی واقعی.
در مورد مردی به نام بیلی است که به همراه همسرش سوزان و سگ گله فداکارشان جید، در جزایر دورافتاده زندگی میکنند. در این میان زمانی که آب یک سمور وحشی آسیبدیده را به سمت اسکله خانه بیلی هدایت میکند، آنها از این سمور که بعدا نامش را مولی میگذارند، نگهداری کرده و دوستی غیرمنتظرهای میانشان شکل میگیرد که…
بیلی کاسپر خردسال با مادر و نابرادری اش جاد در یک صنعتی شمال انگلستان زندگی می کند. او یک روز آشیانه ی قوشی را می یابد و یکی از ج وجه هایش را بر می دارد و از آن نگه داری می کند
مکس برنال، کمدین استندآپ، با پدرش استن زندگی میکند، در حالی که تلاش میکند تا با همسر سابقش، ازرا، پسر اوتیسمی خود را بهعنوان پدر و مادر کند. مکس و ازرا وقتی مجبور می شوند با تصمیمات دشوار در مورد آینده پسرشان روبرو شوند، یک سفر جاده ای بین شهری را آغاز می کنند که تأثیری متعالی بر زندگی هر دوی آنها دارد.
لوئیز، یک بروکلینی بی هدف، 28 ساله، به تازگی مجرد، به نوعی یک نوازنده، افسرده بدون اعتراف به آن، در حالت مستی در حالی که یک کار احمقانه انجام می دهد به زمین می افتد و لگنش می شکند. این باعث می شود او در یک بخش فیزیوتراپی پر از افراد دو برابر سن او باشد. او در آنجا با آنتونینا آشنا می شود - یک زن مسن لهستانی بداخلاق که انگلیسی بلد نیست. لوئیز برای مراقبت از او شغلی پیدا می کند. هیچ یک از زنان این ترتیب را دوست ندارند، اما زمان آن رسیده که با حقیقت در مورد پیری روبرو شوید. همه ما باید زمانی بزرگ شویم.
در شهر متفاوت شهر زشت ها، عجیب و غریب جشن گرفته می شود، عجیب بودن خاص است و زیبایی بیش از آنچه در چشم دیده می شود در آغوش گرفته می شود. موکسی و دوستان زشت پس از سفر به آن سوی کوه، کمال را کشف میکنند - شهری که عروسکهای معمولیتر قبل از ورود به دنیای واقعی آموزش میبینند تا عشق یک کودک را پیدا کنند.
پادشاهی بالونها، اژدهایان پلیس مضطرب و جادوگران شاد دقیقاً همان چیزی است که تری داستانهای پری مادربزرگش را به یاد میآورد. به جز اینکه واقعی هستند و قطعا آنقدرها "شاد" نیست.