
روایت قصه ی یک مرد آتشکار در کارخانه ی ذوب آهن است که بر اثر تصمیمی با روح پدرش درگیر می شود و…
زمانی که ادی اشرافی املاک خانواده را به ارث می برد، متوجه می شود که خانه امپراطوری عظیم علف های هرز است – و صاحبان آن به جایی نمی روند.
پسربچه ای برای فرار از طوفان به یک کتابخانه پناه می برد. در این کتابخانه اسرارآمیز او به یک پسربچه کارتونی تبدیل می شود که داخل کتاب های قدیمی گیر افتاده است و باید برای بازگشت به زندگی واقعی ماجراهای فراوانی را پشت سر بگذارد و...
در زمان شیوع یک بیماری کشنده، یک مادر و دختر نوجوانش مجبور می شوند تا در خانه خود بمانند و دوران قرنطینه را بگذرانند، اما رابطه آنها به مرور با تغییرات بسیاری روبرو می شود که...
پدری به نام “الیور توئیست” میخواهد با فناوری آشنایی بیشتری داشته باشد تا بتواند همراه بهتری برای دو پسرش باشد، اما…
دختری به نام اِما ویلسون وقتی پدرش در بیمارستان بستری میشود، از نیویورک به زادگاهش در ایتالیا بازگشته و در خانه والدینش میماند. حال او تنها در خانه، با یک موجود شیطانی روبرو میشود که به یک رادیو نفرین شده متصل است.
مردی به نام سئو چانگ دائه که رویای تغییر جهان را در سر میپروراند، در کمپین سیاسی کیم وون بوم شرکت میکند و برای مقاومت در برابر حزب حاکم دیکتاتوری کنونی، یک کمپین تبلیغاتی بسیار تهاجمی را تشکیل داده و باعث میشود کیم وون بوم به قویترین نامزد در حزب مخالف تبدیل شود. اما زمانی که در جریان انتخابات ریاست جمهوری، انفجاری در خانه کیم وون بوم رخ میدهد. سئو چانگ دائه به عنوان مظنون این ماجرا شناخته شده و…
نوا استون صاحب کارخانه موفقی بود که با یک حمله قلبی مدتی از کارخانه اش دور ماند. جان مورینو میخواهد از این موقعیت برای تصاحب اموال نوا استفاده کند که...
اتی (احترام) سهم خود را از خانه اجاره ایی که با دوستانش اجاره کرده نپرداخته و صاحب خانه قصد دارد آنها را بیرون کند. جهانگیر جوانی که در بوتیک کار میکند مبلغ مورد نیاز اتی را فراهم میکند. اما اتی با آن مبلغ تصمیم میگیرد به خارج برود. سعی اتی برای تهیه کسری پولی که برای خارج رفتن نیاز دارد اتی را در موقعیت خطیری قرار میدهد.
مردی به نام بهولا (با بازی اجی دیوگن) پس از 10 سال حبس به خانه میرود تا دختر کوچک خود را ملاقات کند، اما وقتی در میانه راه دستگیر میشود، همه چیز تغییر میکند. حال بهولا باید مسیری پر از موانع سخت را که مرگ در هر گوشهاش کمین کرده، طی کند و…