
پس از کشته شدن همسر باردار یک صلحطلب توسط شبهنظامیان، او برای مبارزه به عنوان یک تکتیرانداز در دونباس، اوکراین، استخدام میشود و قول انتقام گرفتن خون همسر و همرزمانش را میدهد...
آرتور بعد از گذراندن امتحاناتی سخت ، به عنوان حامی طبیعت برگزیده شده و پیغامی حاوی درخواست کمک از طرف مینی مویها دریافت میکند. او برای کمک به آنها دست بکار میشود و به سرزمینشان میرود ، بی خبر از آنکه مالتازارد شرور نقشه کشیده تا با استفاده از آرتور به دنیای انسانها برود و…
باند Mystery Inc. سفری به ژاپن میکند و خود را در حال چرخش آسیا و اقیانوس آرام در شکار گنج میبیند و با سامورایی سیاه انتقامجو و جنگجویان نینجا او مسابقه میدهند تا شمشیر افسانهای سرنوشت را بیابند، تیغهای باستانی که افسانهای دارد که دارای قدرتهای فوقالعادهای است. .
سرگرد، ارجو، مارک، بالی، مک و اندی شش مجرم سابقه دار هندی به خاطر شک پلیس لس آنجلس دستگیر می شوند، آنان به خاطر انتقام از پلیس های زورگوی شهر تصمیم می گیرند که …
مردی که در اثر تهمت های دیگران و نقشه هایشان زندگیش مختل می شود پس از پنج سال برای انتقام برمیگردد.
«ویکرام»، جوان خیال پردازی است که تمام زندگی اش در رویا می گذرد. او روزی موقع رد شدن از میدان شهر متوجه می شود جایزه ای برای دستگیری دو خلافکار بزرگ به نام های «سانتا» و «بانتا» تعیین کرده اند. ویکرام خیلی اتفاقی موفق می شود آن ها را تسلیم پلیس کند اما حالا باید منتظر انتقام سختی باشد.
جانی هوکر به همراه لوتر کولمن درجولیت ایلی نویز جیب بری میکردند تا اینکه در یکی از این تلکه کردنها آنها بهطور اتفاقی پول هنگفتی را از بانکدار معروفی به نام دویل لانگان کلاهبرداری میکنند. این امر به کشته شدن لوتر میانجامد. جانی با همکاری دوست قدیمی لوتر، هنری گندورف که در شیکاگو زندگی میکند سعی در انتقامگیری از لانگان را دارد.
داستان فردی به نام "بول" که به طور مرموزی پس از 10 سال غیبت به خانه برمی گردد تا از کسانی که در تمام آن سال ها او را به این روز انداخته اند، انتقام بگیرد.
داستان فیلم در سال 1988 در ایالت وایومینگ می گذرد، زنی پیش خدمتی است که توسط دو گاوچران مجروح و از ریخت می افتد. کلانتر شهر تنها به جریمه کردنشان اکتفا می کند. اما دوستان زن برای کسی که بتواند انتقامش را بگیرد هزار دلار جایزه می گذارند. ویلیام مانی هفت تیرکشی که توبه کرده ولی هنوز گذشته زشتش عذابش می دهد به کمک دوست قدیمی اش و یک مرد جوان آخرین کار خود را شروع می کند.
شاهزادهای یهودی به نام جودا بنهور، ناجوانمردانه به جرم سوءقصد به جان فرستاده سزار، توسط دوست رومیاش دستگیر و به بردگی و بندگی فرستاده میشود و دیگر اعضای خانوادهاش هم به سیاهچال فرستاده میشوند. او پس از عبور از ماجراهای بسیار به وطن خویش بازمیگردد تا انتقام گیرد و خواهر و مادرش را رهایی بخشد.