
در جنوب شرقی استان سیستان و بلوچستان، یک بیوه بلوچ به نام بیبان تصمیم می گیرد سکوت کند و دیگر حرفی نزند. او با پسرش میران در خانه پدرشوهرش زندگی می کند. وقتی همبازی دوران کودکی او، همراز، به خانه برمی گردد، عشقی میانشان جان می گیرد؛ اما همه سعی می کنند بیبان را وادار کنند که این عشق ممنوعه را فراموش کند.
مردی که اسیر خشم و عصبانیت است، در سفری برای بازگرداندن خواهر باردارش به خانه، با تغییراتی بزرگ و غیرمنتظره در زندگی خود مواجه میشود.
پس از ربوده شدن بابا نوئل (با اسم رمز: رد وان)، رئیس امنیت قطب شمال مجبور میشود با بدنامترین جایزهبگیر جهان در مأموریتی پر از هیجان و ماجراجویی در سراسر دنیا همکاری کند تا کریسمس را نجات دهد.
یک افسر امنیت فرودگاه تلاش میکند تا از یک مسافر مرموز پیشی بگیرد که او را مجبور میکند یک شیء خطرناک را به طور غیرقانونی به پرواز شب کریسمس منتقل کند.
در طول جنگ جهانی دوم، گردانی متفاوت پا به میدان گذاشت. تنها گردان تماماً زنانه و سیاهپوست ارتش آمریکا با مأموریتی روبهرو شد که همه آن را غیرممکن میدانستند: سه سال نامههای نرسیده به سربازان، 17 میلیون قطعه امید، عشق و انتظار، باید در شش ماه مرتب شوند. این زنان، با شجاعت و ارادهای بینظیر، ثابت کردند که هیچ غیرممکنی در برابر اراده انسانی دوام نمیآورد.
در سال 2200، نائوکی و مایومی در یک اقامتگاه مجلل و شناور در فضا زندگی میکنند. از بیرون، به نظر زوجی کامل و بینقص میرسند، اما در پشت این ظاهر زیبا، نائوکی به طور مخفیانه در جستجوی انتقام از همسرش است. او مایومی را به یک اندروید تبدیل میکند تا انتقام خود را بگیرد و نسخهای از ایدهآلهای شخصیاش را خلق کند.
183 سال پیش از وقایع روایتشده در سهگانه اصلی، حملهای ناگهانی توسط ولف، رهبر قوم دانلندینگ ها حیلهگر و بیرحم که به دنبال انتقام مرگ پدرش است، هلم همرهند و مردمش را مجبور میکند تا آخرین مقاومت جسورانه خود را در دژ باستانی هورنبورگ به نمایش بگذارند. در حالی که اوضاع روز به روز ناامید کننده تر میشود، هرا، دختر هلم، باید اراده خود را برای رهبری مقاومت در برابر دشمنی مرگبار که قصد نابودی کامل آنها را دارد، احضار کند
رابطه پیچیده کراون با پدر بیرحمش، نیکولای کراوینوف، او را در مسیری از انتقام با پیامدهای وحشیانه قرار میدهد. این رابطه او را برمیانگیزد تا نهتنها به بزرگترین شکارچی جهان تبدیل شود، بلکه به یکی از ترسناکترین افراد روی زمین نیز بدل گردد.
مردی که در قلب یخبندان قطب شمال گرفتار شده، پس از مدتها انتظار به لحظهی نجات خود نزدیک میشود. اما با وقوع حادثهای تلخ، این فرصت از میان میرود و او باید میان ماندن در پناهگاه نسبی اردوگاه یا پیمودن راهی پرخطر و ناشناخته برای یافتن امید نجات، یکی را انتخاب کند.
جت و دوستاش، شاون، سیدنی و میندی، به یک کمپ فضایی میرن تا مهارتهاشون رو امتحان کنن. اما وسط راه، ساناسپات یه واکنش آلرژیکی عجیب پیدا میکنه و خیلی خیلی کوچیک میشه! حالا تیم باید از کمپ بیرون برن و داروی «دِشرینکولوم» رو پیدا کنن، بدون اینکه میچل بفهمه اونها چه کاری انجام میدن!