
کشیش کُنته، کارشناس برجسته امور ماوراءالطبیعه و ویسکی، گروهی از سربازان راندهشده را به جزیرهای دورافتاده در اقیانوس آرام جنوبی همراهی میکند تا ناپدید شدن واحدهای تفنگداران دریایی مستقر در آنجا در سال 1944 را بررسی کنند؛ اتفاقی که گفته میشود توسط ارتش امپراتوری ژاپن رخ داده است. اما پس از صحبت با ساکنان جزیره، آنها به زودی کشف میکنند که تفنگداران دریایی در واقع توسط گروهی از لیکانتروپها، که بیشتر به عنوان گرگینه شناخته میشوند، قتلعام شدهاند.
برای رابین 11 ساله و پراراده و گروه وفادارش، «هودها»، تکهای از زمین پوشیده از علفهای هرز در انتهای بنبست آنها یک قلمرو جادویی است.
وقتی بدن بهترین دوستش در یک قبر کم عمق پیدا میشود، دن، یک پلیس از یک شهر کوچک، برای یافتن پاسخها از یک گوشهنشین بیثبات که آخرین فردی بود که دوستش را زنده دیده بود، کمک میخواهد. هنگامی که دن به حقیقت نزدیکتر میشود، باید با شیاطین درونی خود روبهرو شود و متوجه میشود که امید میتواند در مکانهای غیرمنتظرهای یافت شود.
دو آدم ناهماهنگ و عجیب سفر جادهای را آغاز میکنند، توافقی مشکوک و وسوسهانگیز میبندند که نمیتوانند از آن سر باز زنند و در میان شرایط تاریک، به رستگاری میرسند.
پس از جدایی به دلیل رفتارهای غیرقابل پیشبینی و آمیخته با عصبانیت ناشی از مصرف الکل، فرانک تلاش میکند تا همسرش، لورا، را بازگرداند. او یک گردنبند عتیقه زیبا که در کیسه شواهدی مربوط به سال 1938 در ایستگاه پیدا کرده، به او هدیه میدهد. اما متأسفانه، این گردنبند پل ارتباطی با روح معذب و شیطانی پسری از گذشتههای دور است. لورا و دخترانش خود را در معرض خطرات وحشتناکی از سوی پسربچهای میبینند که دیگر وجود ندارد.
در سرزمینی پر از شمشیر و جادو، گروهی از راهزنان از دسته خود جدا میشوند تا از یک دختر کوچک محافظت کنند. این تصمیم آنها را در برابر دوستان قدیمی و رهبر پیشینشان قرار میدهد، کسی که زمانی همچون پدری برایشان بود.
مردم روستای منگولای با دو نگرش متفاوت؛ یکی علیه آموزش فقرا ایستاده بود و دیگری علیه ستم مبارزه میکرد
سونیک، ناکلز و تیلز بار دیگر برای مقابله با دشمنی قدرتمند و جدید به نام شدو متحد میشوند؛ یک شرور مرموز با قدرتهایی که مانندش را هرگز پیش از این ندیدهاند. با برتری تواناییهای شدو، تیم سونیک ناچار است به دنبال یک اتحاد غیرمنتظره بگردد.
پس از اشتباه پیش رفتن یک ماموریت، فقط یک نفر از گروه مزدوران زنده می ماند تا انتقام هم قطارانش را بگیرد.
یک رهبر جوان و مغرور باند برای ساختن شهرتی افسانهای، داستان قهرمانی مردی از گذشته را میدزدد؛ اما حقیقتی که کشف میکند، او را وارد مسیری پر از چالش، خیانت و تحول میکند.