داستان زندگی مانی، مردی در حدود 40 ساله، خوش تیپ، خوش مشرب و جذاب با روابط عمومی خوب، بسیار زیرک و باهوش، مدیر داخلی دو رستوران خوب شهر را روایت می کند. او سوار بر اتومبیلش در آستانه غروب به طرز بد و عجولانه ای رانندگی می کند زیرا اتفاق بدی در یکی از رستوران ها افتاده و صاحب رستوران او را فراخوانده است. با این حال او در مسیر با دختر جذابی برخورد می کند و از قضا جذب او می شود. با ملاقات دختر، مانی گرفتاری اش را فراموش کرده و سعی در به دست آوردن دختر دارد که در این راه دچار اتفاقات و چالش های فراوانی می شود. او در این مسیر سخت که براساس نیتی غلط بوده خیلی چیزهای زندگی اش را از دست می دهد…
همسر دكتر موحد استاد دانشگاه، وقتی بورس تحصیلی خارج از كشور دریافت می كند، استاد حاضر به همراهی او برای خروج از كشور نمی شود. همین موضوع باعث بروز اختلاف بین آن ها می شود و زن تنها می رود. بعد از چند سال مادر برمی گردد، اما قبل از اینكه بتواند دخترش را ببیند؛ دختر در یك تصادف دچار مرگ مغزی می شود. مادر سعی می كند مقدمات لازم را برای انتقال نیاز به كشوری دیگر را فراهم كند، اما پدر موافقت نكرده و پزشكان هم اینكار را بی فایده می دانند. پزشكان از پدر می خواهند كه با اهداء اعضاء دخترش موافقت كند. سرانجام دكتر موحد بعد از یك كشمكش طولانی با خود و همسرش بالاخره با اهداء اعضاء موافقت می كند.
زنی جوان به نام نیکا به گویندگی برنامه های عروسکی علاقه دارد، اما همسرش که یک کارخانه عروسک سازی را اداره می کند با او مخالف است. نیکا با کمک استاد خود دست به ترفندهایی می زند و ماجراهایی شیرین می آفریند....
مامور سابق سازمان سی ای ای به نام برایان میلز (لیام نیسون) متوجه می شود طی یک توطئه همسرش را به قتل رسانده اند و حالا سازمان های امنیت ملی به دنبال او و دخترش هستند…
فیلم مجبوریم روایتگر یک دختر کارتن خواب است که توسط شوهرش برای باردار شدن و زایمان ، به مردان فروخته میشود و ناخواسته در آخرین بارداری تحت عمل جراحی توبکتومی (لوله بستن) قرار میگیرد. یک وکیل (نگار جواهریان) به وی کمک میکند تا از دکتر شکایت کند.
یک مدیر آژانس تبلیغاتی هنگام عبور از کوهستان به دلیل طوفان برف ، به خانه یک پیرمرد پناه می برد ولی خیلی زود خودش را بین عده ای از قانونمداران بازنشسته می بیند که می خواهند وی را بابت اتفاقاتی که حتی خودش هم متوجه انها نیست محاکمه کنند ولی مشخص نیست این دادگاه نمایشی است یا واقعی...
داستان زنی که در تعطیلات ساحلی، شروع به مقابله با مشکلات گذشته خود می کند و گرفتار عواقب کارهای گذشتهی خود می شود.
هنگامیکه یک بچه کانگورو به صورت اتفاقی و در جریان سرقت از یک فروشگاه جلا و جواهر، ربوده میشود، وی برای اولین بار در طول زندگیاش از مادرش جدا میشود و.
جولی به تازگی مادر شده و نویسنده کتابهای کودکان است. او برای فرار از تاریکی برخاسته از افسردگی پس از زایمانش به دنیای نوشتههای رنگارنگ خود پناه میبرد.
نگاهی به زندگی و کار چارلی چاپلین به قول خودش شامل مصاحبه ای عمیق که او با مجله Life در سال 1966 انجام داد.