
با اسمیت ها آشنا شوید: دو غریبه تنها، جان و جین، که زندگی و هویت خود را رها کرده اند تا به عنوان شریک در کنار هم قرار گیرند - هم در جاسوسی و هم در ازدواج.
استلا و سم خواهر و برادری هستند که ماجراجویی های زیادی را در حیاط پشتی خانه شان پشت سر می گذارند. آنها در این ماجراها با دوستان جدیدی آشنا می شوند و...
در حالی که لندن زیر آب سیل فرو رفته است، زنی اولین فرزند خود را به دنیا می آورد. چند روز بعد، او و نوزادش مجبور می شوند خانه خود را به دنبال امنیت ترک کنند. آنها از طریق یک کشور جدید خطرناک به سمت شمال می روند و از جایی به نقطه دیگر پناه می برند.
پت تیت برای انتقام مرگ خشونتآمیز سرباز پای وفادار و مورد اعتماد خود، وارد یک حمله خشمگین میشود و از منطقه راحتی خود در اسکس عبور میکند و به سمت تاریک سوهو دهه 90 میرود تا شرور مسئول را ردیابی کند. تیت که قرار است انتقام خود را اجرا کند، حتی زمانی که جهان اطرافش شروع به منفجر شدن می کند، دست از کار بر نمی دارد.
دو فرسودگی عاشقانه، جین و ویل، بلافاصله در عروسی یک دوست مشترک به سمت یکدیگر کشیده می شوند. پس از یک ارتباط فاجعه بار در اتاق لباس، آن دو 24 ساعت آینده را با هم می گذرانند و اعترافات صریح در مورد تاریخچه های درهم و شکسته و دل شکسته می پردازند، به این شانس که این پرتاب ممکن است چیزی واقعی باشد.
به دستور یک رئیس جنایتکار بی رحم، یک راننده فراری باید با وجدان خود مبارزه کند و یکی از خدمه ناآگاه را به سمت اعدام در کمین ببرد. رانندگی طولانی در پیش است.
«داستان دست انداز»، حکایت خیالبافیهای یک زن جوان داستان نویس را بیان می کند؛ زنی که در دنیای قصهها و شخصیتهایی که خلق کرده گم میشود.
میکی، مینی، گوفی، دونالد و دیزی زمانی که دونالد جاسوسترین عمارتی را که تا به حال دیده است جاسوسی میکند و فکر میکند بهترین عمارتها را دارد. پس از اینکه او دوستانش را متقاعد می کند که یک ملاقات را به خطر بیندازند، مالک، ویچ هیزل، طلسم می کند که آنها را به لباس هایشان تبدیل می کند.
لینکهای دانلود بروز شدند.
داستان فیلم آزادکار در مورد یک مامور بازنشسته نیروهای ویژه به اسم میسون پتیت است که وظیفه محافظت از روزنامه نگاری به نام کلر ولینگتون را بر عهده دارد که میخواهد با مصاحبه با یک دیکتاتور شغل خود ر ...
در شهر خوانسار، راجا مانار قصد دارد پسرش وارداراجا مانار را جانشین خود کند، اما وزیران و مشاوران راجا مانار با استخدام ارتش هایی از روسیه و صربستان برای حمله و کشتن واردا و راجا، برنامه ریزی کودتا می کنند. واردا به همراه برادرش و چند مرد معتمد موفق به فرار از خوانسار می شوند. واردا به دوست صمیمی دوران کودکی خود، دوا می رود، که از وضعیت مخمصه او مطلع می شود و تصمیم می گیرد تا او را جانشین بلامنازع خوانسار کند.