داستان های گروهی از خرس های مهربان، که به همراه پسرعموهای خود به ماجراجویی می روند و درس های با ارزشی درباره محبت و دوستی یاد می گیرند و...
با مرگ ترساد وصیت نامه اش مشخص میکند که او الماس هایی به ارزش 100 میلیارد روپیه در صندوق امانات بانکی در آمریکا دارد. او الماس ها را به سه قسمت مساوی بین دختر ، پسر و دامادش به ارث گذاشته است ولی آنان باید برای دریافت الماس ها همه در بانک با هم حضور یابند.
جمجمه ای به ارزش ده میلیون دلار پیدا می کند. او درست بعد از تشخیص جمجمه, مورد هجوم مردی با شنل سیاه قرار گرفته و کشته می شود. حال, مامورین فدرال در تلاشند تا راز این قتل را کشف کنند.
قسمت بیست و چهارذم (قسمت آخر) منتشر شد.
لیلی که اتفاقات شوم زمان کودکیاش را ناشی از نفرینی کهن میداند، از طریق کتابی مرموز در مییابد که او و خانوادهاش تاکنون در زمان و مکانهای موازی بسیاری زیستهاند و اکنون «نوبت لیلی» است تا با رمزگشایی از کتاب و یافتن تابلوی ارزشمند نیاکانش دست به انتخابی بزند که به تمام این زندگیهای زیسته معنا بدهد...
نام فیلمی اجتماعی و خانوادگی محصول سال 2021 به کارگردانی رنوکا شاهانه میباشد. این فیلم پیچیدگیهای زندگی سه زن از نسلهای مختلف را از اواخر دهه 1980 تا به امروز به تصویر کشیده و ارزش خانواده را در زندگی روزمره مورد تاکید قرار داده است و…
در یک شهر کوچک ، رئیس دبیرستان آلانا و دختر نوجوان و سرحالش سامانتا قصد دارند برای نجات مدرسه با کمک مرد نگهداری جدید ، جانی کهنه سرباز ارتش و پسر آرامش ماکس ، یک کنسرت تعطیلات را نجات دهند. اما هنگامی که یک حادثه رانندگی سام را در وضعیت تهدید کننده زندگی قرار می دهد ، آلانا برای پشتیبانی به جانی مراجعه می کند و مکس تصمیمی ناامیدانه می گیرد که برای همیشه خانواده های آنها را به هم پیوند می دهد. هر چهار نفر باید ارزشهای خود را در مورد فداکاری ، خانواده و عشق - و معنای اینکه شکرگذاری برای کریسمس دیگر بدانند ، زیر سوال ببرند.
روزی مارکو یک مرد مرده را کشف میکند. کمیسر مارک پس از اطلاع از اینکه مارکو ممکن است اطلاعات ارزشمندی داشته باشد، مصمم است او را پیدا کرده و نجات دهد...
داستان زوج متاهلی که تلاش می کنند تا میراث ارزشمندی را از یک کودک سرقت کنند
یک وکیل در واشنگتن دی سی با بدبینی ، دیوانسالاری و سیاست برای کمک به قربانیان 11 سپتامبر مبارزه می کند.
امید و مریم مثل خیلی از زوجهای امروز، به قدری درگیر روزمره گی و فشارهای کاری و اجتماعی هستند که نکات و لحظات بسیار ارزشمند و غیرقابل بازگشت زندگی زناشویی خود را کاملاً از یاد برده اند و مصرانه تصمیم گرفته اند از هم جدا شوند. غافل از اینکه اگر کمی به سلایق و علایق یکدیگر احترام بگذارند می توانند مثل پدر و مادر مریم که اتفاقاً در همسایگی آنان هم زندگی می کنند، حتی دعوا می کنند اما چند ثانیه بعد دوباره به جریان عادی و پر از احترام زندگی خود برمی گردند. چون...