لوبیاها میتونن دست و پا در بیارن و حرف بزنن و حتی داستان حماسی بگن. توی داستان ارباب حلقه ها موضوع سر یک حلقه جادویی بود. خوب اینجا مسئله یک لوبیای جادویی هست. توتو شخصیت اصلی یک لوبیا از عمو بیل بوی میگیره. یک لوبیا که نه در آتش میسوزه نه از بین میره نه هیچی!اون به کمک یک سری از دوستاش سعی میکنه در جریان یک سفر بفهمه که این لوبیا واقعن به چه دردی میخوره. هدیه ها بی دلیل به کسی داده نمیشن، پس وقتی یکیش رو گرفتین حواستون باشه. شاید یک چیز جادویی از توش در بیاد. یک خیار و گوجه فرنگی هم دارن داستان رو برای ما روایت میکنن.
اسکارلت اوهارا دختر لوس و خودشیفته یک خانواده جنوبی در ابتدای جنگهای داخلی آمریکاست. او به اشلی ویلکس که فرزند یک مالک بزرگ است علاقمند میشود. با شروع جنگ های شمال و جنوب زندگی اسکارلت دچار تغییرات زیادی میشود و اینجاست که سروان رت باتلر وارد دنیای اسکارلت میشود.