سریال آقای ملکه (Mr. Queen) جانگ بونگ هوان ، مردیست که به عنوان سرآشپز در کاخ آبی رییس جمهور کار میکند ، اما زندگی او وقتی دگرگون میشود که با هویت زنی به نام کیم سو یونگ (Shin Hye-Sun) در دوران چوسان از خواب بیدار میشود ، او تمام تلاشش را میکند به زندگی واقعی خود برگردد اما موفق نمیشود و دست سرنوشت باعث میشود که او ملکه شاه فعلی چوسان یعنی چئول جونگ (Kim Jung-Hyun) شود و این درحالیست که شاه باطن قوی و قدرتمند خود را پشت چهره آرام و بی خیالش مخفی کرده است و خود فرد دیگری را دوست دارد و از این ماجرا باخبر نیست که توطئه های فراوانی برای به قتل رساندن او درحال شکل گیریست تا اینکه…
پس از ربودن دخترش ، زارا تمام تلاش خود را برای بازگرداندن او انجام می دهد. با این حال ، وقتی او متوجه می شود که توسط رئیس پاتریک ، که قبلاً با او معامله کرده است ، هدف قرار گرفته است ، متوجه می شود که از گذشته پر دردسر او علیه او استفاده خواهد شد.
برادران «تمپلتون» اکنون بزرگ شدهاند و از یکدیگر دور شدهاند، اما یک بچه رئیس جدید با رویکردی امروزی در آستانهی برگرداندن دوبارهی برادران «تمپلتون» به یکدیگر است و از یک تجارت خانوادگی جدید الهام میگیرد.
نگار (لیندا کیانی)، نامزد اصلان (جواد عزتی)، که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند بدون اجازه او و غیرقانونی به خارج از کشور سفر میکند. اصلان به دنبال راهی برای رفتن به اروپا است تا بتواند نامزدش را برگرداند و برای گرفتن ویزای یک کشور اروپایی کارهای عجیبی انجام میدهد.
اشکوری (مهدی هاشمی) با تخصص خندهدرمانی به ایران بازگشته و در یکی از بیمارستانهای روانی تهران مشغول بهکار میشود. او بر این عقیده است که بیماران روانی را باید شاد نگه داشت و آنها باید به جامعه برگردند. او یک روز سعی میکند گروهی از بیمارانش را برای گردش، به بیرون بیمارستان ببرد و روز دیگر گروه نمایشی را به بیمارستان دعوت میکند. رفتهرفته بیماران به دکتر اشکوری علاقمند میشوند و...
پس از یک سرقت ناموفق، به یک باند خشن از جنایتکاران دستور داده می شود تا مردی را که به آنها خیانت کرده و با غارت آنها فرار کرده است، ردیابی و از بین ببرند.
در دورانی که سایه «اهریمن» بر سرزمینها سیطره یافته، «جمشید کی» با سپاهی متشکل از متحدانش و با تکیه بر فرّ خود در مقابل سپاهیان اهریمن صف آرایی میکند، به خواست «یزدان» جمشید بر اهریمنیان پیروز می شود. جمشید بر تخت تکیه زده و مغرور از پیروزی، خود را دارای فراست ایزدی میداند. وی متحدان را برای اشغال سرزمینهای دیگر و شکار اهریمن فرا میخواند اما یزدان از وی روی برگردانده و فرّ و فراست جمشید را از وی میستاند.
در دورانی که سایه «اهریمن» بر سرزمینها سیطره یافته، «جمشید شاه» با سپاهی متشکل از متحدانش و با تکیه بر فرّ ایزدی خود در مقابل سپاهیان اهریمن صف آرایی میکند، به خواست «یزدان» جمشید شاه بر اهریمنیان پیروز می شود. جمشید بر تخت شاهنشاهی تکیه زده و مغرور از پیروزی، خود را دارای فر ایزدی میداند. وی متحدان را برای اشغال سرزمینهای دیگر و شکار اهریمن فرا میخواند اما یزدان از وی روی برگردانده و فرّ و فراست و تاج و تخت جمشید را از وی میستاند. جمشید تنها، گرفتار طمع و جنونی سیری ناپذیر میشود. وی دخترش «شهرزاد» را تنها میگذارد و به شورای وزراء وصیت میکند تا در زمان غیابش «مرداس» متحد و والی سرزمینهای جنوبی بر تختش تکیه زند.
مهدی باکری، فرمانده لشگر 31 عاشورا از برادر کوچک ترش حمید می خواهد علی رغم مشکلاتی که برایش پیش آمده به منطقه برگردد و در کنار او باشد. حمید می پذیرد و همراه می شود. حالا بعد از عملیات خیبر، مهدی باید تنها به خانه برگردد …
در فیلم فراری گلنار در پی یافتن یک ماشین فراری قرمز به تهران می آید تا شاید به آرزوهای خود برسد. نادر با آگاهی از موقعیت گلنار تلاش می کند او را به واقعیت های زندگی برگرداند اما...