
هیچ چیز آن چیزی نیست که به نظر می رسد وقتی که یک شب یک قاتل زنجیره ای شکل می گیرد...
من پنگوئن گمشده ای از آلودگی نفتی دریا نجات پیدا می کند و زندگی ماهیگیر دلشکسته ای را زیرورو می کند. طولی نمی کشد که آن دو دوستانی جدانشدنی می شوند و حتی اقیانوس وسیع هم نمی تواند میان آن ها جدایی بیندازد.
سهگانهی محبوب شما بازگشته است. آنها تابستانی پر از ماجراجویی را در کوههای تاترا سپری خواهند کرد. در طول این سفر، والدک متوجه میشود که پدرش - کسی که سالها پیش خانوادهاش را ترک کرده بود - در نزدیکی زندگی میکند.
وقتی دختر نوجوانش پس از یک تجربه نزدیک به مرگ، رفتارهای روز به روز نگرانکنندهتری از خود نشان میدهد، مادر متقاعد میشود که دخترش همراه چیزی شیطانی از آن طرف بازگشته است.
رقابت شدید بین دو افسر پلیس، سیآی جایشانکار و افسر پلیس کارتیک، زمانی پیچیده میشود که جسدی در خانه جایشانکار پیدا میشود و او به عنوان مظنون اصلی در یک پرونده قتل قرار میگیرد. تحقیقات این پرونده به دست کارتیک است که این موضوع تنش بیشتری به رابطهی از پیش آسیبدیدهی آنها میافزاید. این تغییرات، فشار روانی و عاطفی را در میان دو شخصیت اصلی فیلم ایجاد کرده و تنشهای درونیشان را بیشتر میکند
ناصر خلاف کار خردهپایی است که با دزدیدن قالپاق و ضبط ماشین روزگار میگذراند. او در یکی از همین سرقتها در اتومبیلی را باز میکند اما داوود را میبیند که در اتومبیل نشسته. آنها از دیدن هم جا میخورند...
هدر پس از سالها کارلا را ملاقات میکند و پیشنهادی کاملاً غیرمنتظره به او میدهد که میتواند زندگی هر دوی آنها را برای همیشه تغییر دهد.
داستان کمدی که در آن شخصیت های اصلی با مرگ روبرو می شوند. در حالی که هر شخصیت تلاش می کند تا با آنچه در زندگی مهم است ارتباط برقرار کند مثل...
هلبوی و یک مأمور تازهکار سازمان BPRD در مناطق روستایی آپالاشیا در دهه 1950 گیر میافتند. آنجا، آنها با یک جامعه کوچک روبهرو میشوند که توسط جادوگران تسخیر شده و رهبری آنها را شیطانی محلی به عهده دارد که ارتباط نگرانکنندهای با گذشته هلبوی دارد: «مرد کج».
در فیلم بازی قاتل آدمکش کهنه کاری که به بیماری کشنده ای مبتلا شده، برای آنکه درد نکشد به گروهی از آدمکشان ماموریت می دهد او را به قتل برسانند. اما کمی بعد می فهمد تشخیص پزشک اشتباه بوده و حالا باید جلوی لشکری از همکارانش بایستد که قصد کشتنش را دارند.