قسمت ششم منتشر شد.
زمانی که دو نفر از بستگان یک کارآگاه به نام هانا لینگ به طور ناگهانی ناپدید می شوند، او برای پیدا کردن آنها دست به کار می شود و...
قسمت دهم منتشر شد.
در دنیای تماشایی، پیچیده و فاسد ورزشهای گلادیاتوری در روم باستان، مجموعهای از شخصیتهای مختلف را در لایههای بسیاری از جامعه روم دنبال کنید، جایی که ورزش، سیاست و تجارت با هم تلاقی میکنند و با هم برخورد میکنند.
قسمت هشتم منتشر شد.
در دنیایی که توسط هیولاها تسخیر شده است، هیون، یک دانش آموز دبیرستانی که خانواده اش را در یک حادثه وحشتناک از دست داده است، به یک آپارتمان کوچک در حومه شهر نقل مکان می کند. هیون در ابتدا سعی می کند از دنیای بیرون دوری کند، اما به زودی متوجه می شود که هیولاها به آپارتمان او نیز حمله کرده اند. او برای زنده ماندن باید با سایر ساکنان آپارتمان متحد شود، هرچند که آنها همه از پیشینه های متفاوتی هستند.
قسمت ششم منتشر شد.
پنج سال پس از مرگ دختر مدرسه ای اندی بل، پیپا فیتز آمبی تصمیم می گیرد تا آنچه را که واقعاً برای او اتفاق افتاده است کشف کند. سال سینگ، دوست پسر اندی، قبل از اینکه جان خود را بگیرد به قتل اعتراف کرد، اما پیپ معتقد نیست که او مسئول است و تیم
قسمت نهم منتشر شد.
خدمه شش نفره یک سفینه فضایی متروکه از سکون در دورترین نقاط فضا بیدار می شوند. خاطرات آنها پاک شد، آنها هیچ به یاد نمی آورند که چه کسی هستند یا چگونه سوار شده اند. تنها سرنخ هویت آنها یک محفظه بار است که پر از آن است
قسمت هشتم منتشر شد.
تحقیق در مورد یک جنایت تکان دهنده یک استاد محترم جدی را در برابر یک جنگجوی خطرناک از گذشته خود قرار می دهد. همانطور که سرنخ های بیشتری پیدا می شود، آنها به مسیری تاریک سفر می کنند که در آن نیروهای شوم نشان می دهند که همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست.
قسمت هشتم منتشر شد.
در پی وقوع فاجعهای بزرگ، بخش عمدهای از جمعیت جهان به مردگان متحرک تبدیل میشوند. در این شرایط، افرادی که هیچ شناختی نسبت به یکدیگر ندارند باید برای بقا، با یکدیگر متحد شوند و...
وقتی پسرشان شروع به رفتارهای عجیب میکند، زن و شوهری ناخواسته به نیروهای تاریک و شوم اجازه ورود به خانهشان را میدهند، و باعث بیدار شدن یک شر باستانی طولانی مدت که ریشه در حومه شهر دارد، میزند.
در این سریال مستند، فراز و نشیب های پشت پرده رقابت های درجه اول گلف حرفه ای جهان به تصویر کشیده می شود و...
پاتریک، ساکن عجیب و غریب و تنها، در یک خانه متحرک در پشت یک کاروان پارک دور افتاده زندگی می کند. پس از طوفان شدید رعد و برق، یک زن جوان مرموز در خانه او ظاهر می شود و به دنبال پناهگاهی از آب و هوا است. هر چه شب طولانی تر می شود و زن جوان بیشتر در مورد پاتریک کشف می کند، ترک کردن برای او دشوارتر می شود. به زودی او شروع به زیر سوال بردن مقاصد پاتریک می کند، در حالی که پاتریک شروع به زیر سوال بردن تسلط خود بر واقعیت می کند...