فیلم جشن دلتنگی درباره رابطه واقعی آدم ها و گره خوردن آن با فضای مجازی است.مردی 32 ساله که سودای شهرت دارد. افسانه و رضا در میانسالی، مشکلات تازه ای را تجربه می کنند.کاوه و لاله در انتظار تولد اولین فرزندشان هستند و سارا، دختر جوانی است که تصمیم دارد با هویت جدیدی به زندگی خود ادامه دهد...
هستی، زنی است که از همسر درگذشته خود دختری به نام طلا دارد، و با جوانی متمول به نام ناصر ملک ازدواج کردهاست. همسر جدید او دچار بیماری سوءظن یا اختلال شخصیت پارانوئید است و مدام او را کتک میزند. هستی پس از مراجعه به عمویش، به درخواست قاضی دادگاه و به منظور ایجاد آرامش در محیط خانه، تصمیم میگیرد از شغل مورد علاقه اش (پرستاری) دست بکشد. اما باز هم مشکلات آنها حل نمیشود.
ملیحه، دختری که در خانوادهای متعصب و افراطی بزرگ شده، عاشق جوانی به نام سیامک میشود و بر خلاف نظر خانواده، با او ازدواج میکند و بعد از ازدواج به عمق فاجعه پی میبَرَد.
کاترین «کیا» کلارک یک دختر جوانِ بیپایان مدبر است که در نزدیکی مرداب کارولینای شمالی بزرگ میشود. کیا که در اوایل دهه 1950 توسط والدین و خواهر و برادرهای بزرگترش رها شده بود، یادمیگیرد که به تنهایی زنده بماند. به او توسط دوستش تیت واکر خواندن و نوشتن آموزش داده میشود، و...
دختری جوان و نابینا که شاهد اصلی یک پرونده جنایی میباشد بخاطر اطلاعاتی که دارد جانش در خطر است و…
در مورد دختری 15 ساله به نام کوین پرکینز است که تعطیلات تابستانی خود را با بهترین دوستش دانیلا سپری میکند. اما پس از اینکه اتفاقات اسرارآمیزی رخ میدهد، آنها تصور میکنند توسط یک افسانه محلی تسخیر شدهاند و…
مجیک مینو، یک جادوگر خرده پا است که برای ازدواج با دختر مورد علاقه اش باید در یک مسابقه فوتبال پیروز شود و...
دختری بیست ساله به نام ماتسوری تاکابایاشی متوجه میشود به دلیل بیماری لاعلاج خود تنها ده سال از زندگیاش باقی مانده است. حال او تصمیم میگیرد که دیگر به زندگی خود فکر نکرده و عاشق نشود. اما او به زودی با کازوتو مانابه آشنا شده و…
همسر جوان لرد وان کتن که از شهری دور آمده است و به تازگی با او ازدواج کرده است، قصد دارد منزلگاه خانوادگی همسرش، قصری در صخره ای در شمال ایتایا که شرایط زندگی در آن دشوار است، را به خانه ای دلنشین برای زندگی خود تبدیل کند...
یک قهرمان سابق بوکس پس از آزادی از زندان به رینگ بوکس بازمی گردد تا به قول دخترش عمل کند...