روایت لوییس وین، هنرمندی انگلیسی که در بین سال های 1860 تا 1939 می زیست. او بیشتر به خاطر نقاشی هایش شناخته شده است؛ نقاشی هایی که در آن ها گربه هایی با ویژگی هایی انسانی و چشم هایی بزرگ وجود داشتند.
وقایع این فیلم در دنیای آخرالزمانی رخ میدهد و درمورد مردی به نام فینچ است که آخرین انسان زنده در دنیاست که تصمیم میگیرد یک روبات برای خودش و سگش بسازد که دوست و هم صحبت او باشد و با همین ربات شروع به جهان گردی و کشف جاهای جدید میکند و…
دختری جوان که به طراحی فشن علاقه ی زیادی دارد، می تواند به طرز مرموزی به دهه ی شصت میلادی سفر کرده و با الگویش دیدار کند. اما لندن دهه ی شصت آن طور که به نظر می رسد نیست.
در آستانه 30 سالگی، یک آهنگساز جوان آینده دار تئاتر، عشق، دوستی و فشارهای زندگی را در شهر نیویورک جستجو می کند.
یک گروه از حیوانات منتظر بارش سالیانه باران هستند تا به واسطه این مایع حیات زندگی خود را دوباره آغاز کنند اما انسان ها با مداخله در طبیعت زندگی حیوانات را بر هم زده و با ساختن سد در پی نابودی این جانداران هستند…
داستان انیمیشن بر روی یک یتی (موجود افسانهای در کوههای هیمالیا) دانشمند به نام میگو تمرکز دارد که متقاعد شده است موجودات نادری که با نام «پاکوتاهها (انسانها)» شناخته می شوند، واقعاً وجود دارند. بعد از اینکه میگو بصورت اتّفاقی با یک پاکوتاه برخورد میکند، او این موضوع را در میان همنوعان خود مطرح میکند امّا هیچکدام حرفهای او را باور نمیکنند. طولی نمیکشد که میگو تصمیم میگیرد تا به تنهایی به جستجوی پاکوتاهها بپردازد. این موضوع در نهایت باعث میشود...
فیلم ماجراجوییهای یک نوجوان جایزه بگیر است که با اتفاق غیر منتظرهای مواجه شده است و …
یک زوج فیلمساز انگلیسی-آلمانی برای تابستان به فارو میروند تا هرکدام فیلمنامههایی را برای فیلمهای آیندهشان بنویسند و در یک اقدام زیارتی به مکانی که الهامبخش اینگمار برگمان بود، بنویسند. با پیشروی تابستان و فیلمنامههای آنها، خطوط بین واقعیت و داستان در پسزمینه منظره وحشی جزیره کمکم میشوند.
در فیلم ندایی برای جاسوسی در آغاز جنگ جهانی دوم و در بریتانیای مستاصل و درمانده، چرچیل مأموریت ویژه ای بر عهده سازمان جاسوسی انگلستان قرار می دهد و آن استخدام و آموزش زنان جاسوس است که مأموریت دلهره آور آنها ایجاد کارشکنی و افزایش مقاومت نیروها می باشد.
ادی براک با مصاحبه با یک قاتل سریالی، کلتوس کسادی، که بدن آن به تسخیر "کارنیج" درآمده و از یک اعدام ناموفق از زندان فرار کرده است، تلاش میکند تا حرفه کاری اش را مجددا بدست آورد.