وقتی کت و نامزدش به یک کابین دورافتاده در جنگل های سرخ میرسند، زوج جوان مرموزی را در آنجا میبینند. زمانی که نامزد کت با زن جوان ناپدید میشود، کت برای یافتن توضیح وسواس زیادی پیدا میکند…
جوانی به نام چارلی کینکید، همان کسی است که یک مقر مخفی را زیر خانه خود پیدا میکند؛ پناهگاهی که به نظر میرسد به یک ابرقهرمان تعلق دارد. او این موضوع را با دوستان خود در میان میگذارند. این چند نفر کم کم به این نتیجه میرسند که پدر چارلی (کسی که ارتباط سرد و غریبی با فرزند خود دارد)، احتمالا یک زندگی مخفی دوگانه داشته باشد…
استاد وودانگ ژانگ کویشان که در جزیره یخ و آتش شانگری لا به همراه خانواده اش به دور از اختلاف و خونریزی زندگی می کند، در کمین نشست و پسر کوچکش ژانگ ووجی را یتیم رها کرد...
کشتی پدر و پسری در جزیرهای دورافتاده به گل مینشیند؛ جایی که در یک شکار غنائم، توسط شخصی مرموز و بیرحم گرفتار میشوند. مردی که از زمین به عنوان حفاظتگاه شکار نخبگان برای تعقیب خطرناکترین بازیها استفاده میکند…
یک روزنامه نگار مشهور لس آنجلس تایمز به زادگاهش بازمی گردد. در مدت زمانی که او آنجاست، یک شخصیت مرموز از گذشته مجددا وارد زندگی اش شده و تمام وجودش را تهدید می کند.
زنی بنام زهره معتقد است که طلاق، او را از دختر کوچکش جدا میکند و علیرغم رفتار خشونت آمیز شوهرش نمی تواند خود را راضی به ترک همسرش کند…
هنگامی که یک بیماری ناشناخته بیشتر جمعیت جهان را از بین می برد، مردی با خون منحصر به فرد برای مطالعه جدا می شود. او از ترس امنیت همسرش، قرنطینه خود را شکسته و به دنیایی وارد می شود که توسط هیولاهای آلوده تحت سلطه قرار گرفته است…
زمانی که یک مامور فاسد فدرال وارد حلقه زیرزمینی قاچاق انسان میشود، تکتیرانداز و مامور تازه کار سیآیای، بکت خودسرانه تصمیم میگیرد تا برای سرنگونی این حلقه زیرزمینی جنایتکار با متحدان سابق خود، مامور امنیت داخلی زیرو و قاتل حرفهای بانوی مرگ، همکاری کند...
برفا و نادر خیلی اتفاقی با هم آشنا میشوند و عاشق هم میشوند ولی با گذشت زمان و اتفاقاتی غیر مترقبه، زندگی و رابطه آنها به نقاط بحرانی میرسد...
یک سرایدار 50 ساله برای مراقبت از دختر 10 ساله استخدام شده است. مهمترین وظیفه او نگهداری از دندان مصنوعی است که از یخ ساخته شده و باید چندین بار در روز تعویض شود.