میکی موس بچه ها را دعوت می کند تا با او در ماجراجویی های جذاب و شگفت انگیز همراه شوند و چیزهای زیادی در مورد مسائل روزمره بیاموزند و...
روزی روزگاری در کلبه ای بر فراز صخره ها در دریای تاریکی تاریکی، سه کودک و سگ مورد اعتمادشان ناگت زندگی می کردند. جانر ایگیبی، برادرش تینک و خواهرش لیلی مانند همه بچهها بچههای با استعدادی هستند. آنها با هم کشف می کنند
پسربچه ای برای فرار از طوفان به یک کتابخانه پناه می برد. در این کتابخانه اسرارآمیز او به یک پسربچه کارتونی تبدیل می شود که داخل کتاب های قدیمی گیر افتاده است و باید برای بازگشت به زندگی واقعی ماجراهای فراوانی را پشت سر بگذارد و...
پسر بچهای در دوران کودکی مادرش توسط فرد ناشناسی به قتل رسیده و پدرش مرد سخت گیریست که عرصه زندگی را برای اون تنگ کرده است و مشکلات و مسائل زیاد باعث شده که او بیشتر و بیشتر در خودش فرو رود و دچار افسردگی شود .یک روز به طور اتفاقی اون متوجه قدرت عجیبی در خودش میشود او متوجه میشوده که از قدرت ادراک ذهنی(تلهپاتی) فوق العاده قدرتمندی برخوردار است و می تواند تاریخ و زمان را تغییر دهد..
زنی به نام بث ه ملاقات خواهر بزرگترش الی میرود که سه بچه را به تنهایی در آپارتمانی کوچک در لسآنجلس بزرگ میکند. دیدار مجدد این دو خواهر باعث کشف کتابی مرموز در اعماق ساختمان الی میشود. حال کشف این کتاب باعث ظهور شیاطین ترسناکی میشود که بث را وارد نبردی وحشتناک برای بقا میکند. اکنون او باید با ترسناکترین کابوس زندگی خود روبرو شده و…
نایب بازرس شیواکومار بعد از یک تصادف متوجه می شود که زن و بچه اش گم شده اند . در حین دوره بهبود و در حالی که به بیماری مغزی شدید دست و پنجه نرم می کند، متوجه می شود که چنین ناپدیدشدن های زنجیره ای بارها در شهر رخ داده است...
ماه پیشونی توسط آدم هایی ربوده می شود. بچه های مهد کودک از گروه فیتیله ها میخواند تا ماه پیشونی را پیدا کرده و به قصه برگردانند. گروه فیتیله ها در این راه با ماجراهای مهیجی روبرو می شوند…
سیمبا و نالا صاحب یک دختر بنام کیارا شدند. تیمون و پومبا به عنوان مراقب این بچه انتخاب شدند اما کیارا از دست آنها به راحتی فرار می کند و به سرزمین های ممنوعه پا می گذارد.
فرانکلین تازه وارد شهر شده است و امیدوار است که دوستانی پیدا کند، اما تاکتیک های معمول او روی باند Peanuts کار نمی کند. هنگامی که دربی جعبه صابون از راه می رسد، او مطمئن است که این فرصتی است برای تحت تاثیر قرار دادن دوستان جدید و تیم کردن با تنها بچه بی شریک دیگر: چارلی براون.
پدری با دختر بچه کوچکش در حال فرار است تا از ارواح گذشته خود و نیروهایی که او را می خواهند بگریزد.