
یک تریلر اکشن که انتقام کودکانی را به تصویر میکشد که پس از رها شدن توسط والدینخوانده خود، به سختی از آستانه مرگ جان سالم به در بردهاند.
بیایید به ایران در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم سفر کنیم؛ به داستانی از تاریخ، تراژدی، عشق... به سوگ سیاوش... به سووشون.
قسمت ششم منتشر شد.
در جزیرهای دورافتاده در یونان، جولیا، یک آدمکش بازنشسته، دیداری نهچندان آسان با پسرش ادوارد دارد که پس از مدتها از انگلستان به دیدنش آمده است. ادوارد که با پرسشهایی درباره اطلاعات تازهای در مورد هویت پدر واقعیاش آمده، در تلاش است تا زمان مناسبی برای صحبت پیدا کند.
کوباتو پس از تجربهای تلخ که به آن «کارِ خردمندانه» میگویند، تصمیم میگیرد به یک شهروند صادق و فروتن تبدیل شود. او با اوسانای، همکلاسیاش که هدفی مشابه دارد، پیمانی میبندد و تصمیم میگیرند دوران دبیرستان را با زندگیای آرام و بیدردسر سپری کنند. اما به دلایلی نامشخص، همه چیز طبق نقشه پیش نمیرود...
قسمت سیزدهم منتشر شد.
تسوکاسا آکیوراجی، اسکیتباز ناامید و سرخورده، با اینوری یوئی تسوکا، دختری که آرزو دارد اسکیت نمایشی شود، آشنا میشود. با انگیزه از علاقه و اشتیاق اینوری روی یخ، تسوکاسا تصمیم میگیرد مربی او شود. استعداد اینوری شکوفا میشود و تسوکاسا به مربی درخشانی تبدیل میشود. آنها با هم...
دختری با حسی ویژه که قادر به دیدن ارواح است، پس از جدایی از دوستپسرش و خسته شدن از زندگی در شهر بزرگ، تصمیم میگیرد مدتی از آن فاصله بگیرد. او به تنهایی راهی یک اقامتگاه دورافتاده در شمال میشود، آن هم در فصل کممسافر موسوم به «فصل خلوت».
قسمت هجدهم منتشر شد.
در جزیرهی زیبای پرنس ادوارد در کانادا، یتیمی به نام آن شرلی به اشتباه به گرین گیبلز فرستاده میشود، خانهای که متیو و ماریا کاتبرت در آن زندگی میکنند. با این حال، آنها تصمیم میگیرند او را به فرزندی بپذیرند و آن در خانهی جدیدش دوستی، عشق و خوشبختی را پیدا میکند.
قسمت چهارم فصل دوم منتشر شد.
در دنیایی که توسط موجوداتی به نام کایجو گرفتار شده بود، کافکا هیبینو آرزو داشت در نیروی دفاعی ثبت نام کند. او قول می دهد که با دوست دوران کودکی خود، مینا آشیرو، نام نویسی کند. به زودی، زندگی آنها را به روش های جداگانه ای می گیرد. در حالی که مشغول نظافت بعد از کایجو ب
قسمت سیزدهم فصل دوم منتشر شد.
داستان سریال در دنیای میوهها و غذاهای انسانی رخ میدهد. سیب و پیازی تازه وارد و نو رسیده، به شهر انسانها وارد میشوند و سعی میکنند با این محیط، خودشان را وفق دهند. اتفاقات بسیاری برای آنها رخ میدهد و ماجراهای جالبی در پیش رویشان وجود…
در یک تالار عظیم و مرموز، پنجاه غریبه از خواب بیدار میشوند و خود را در حالی مییابند که گرفتار شدهاند، بیهیچ خاطرهای از اینکه چگونه به آنجا آمدهاند. آنها در حلقهای به سمت داخل چیده شدهاند و قادر به حرکت نیستند. خیلی زود درمییابند که هر دو دقیقه، یکی از آنها باید بمیرد… توسط دستگاهی عجیب که در مرکز اتاق قرار دارد، اعدام میشود.