
قسمت سوم فصل سه منتشر شد.
شام ایرانی یک مجموعه رئالیتی شوست که مشابه آن با اندکی تفاوت در اغلب کشورها و توسط پلتفرم های بین المللی ساخته و به نمایش در می آید و در همه جای دنیا طرفداران زیادی دارد. در این رئالیتی شو بازیگران و چهره های شناخته شده در حوزه هنر و ورزش و موسیقی و ... در گروه های چهار نفره، دوستانشان را برای شام و دورهمی دوستانه به منزل خود دعوت می کنند. آن ها سعی می کنند در یک شب از میهمانان خود به خوبی پذیرایی کنند و لحظات زیبایی برایشان بسازند. گاهی میزبان سعی می کند ، میهمانانش را با اجرای یک برنامه خاص یا دعوت از میهمان دیگری غافلگیر کند. اما میهمانان در پایان هرشب به میزبان خود بابت شام و پذیرایی امتیاز می دهند. در کنار میهمانان، چند داور بی طرف که اطلاعات نسبی درباره غذاهای ایرانی و پذیرایی و میزبانی دارند هم به هریک از آنها امتیاز می دهند. در پایان چهار شب زیبا، یک نفر به عنوان بهترین میزبان انتخاب می شود.
قسمت نهم منتشر شد.
خانوادهای دوستداشتنی، بیپولی، کافیشاپ و ... سرقت از بانک!
وقتی بدن بهترین دوستش در یک قبر کم عمق پیدا میشود، دن، یک پلیس از یک شهر کوچک، برای یافتن پاسخها از یک گوشهنشین بیثبات که آخرین فردی بود که دوستش را زنده دیده بود، کمک میخواهد. هنگامی که دن به حقیقت نزدیکتر میشود، باید با شیاطین درونی خود روبهرو شود و متوجه میشود که امید میتواند در مکانهای غیرمنتظرهای یافت شود.
در سرزمینی پر از شمشیر و جادو، گروهی از راهزنان از دسته خود جدا میشوند تا از یک دختر کوچک محافظت کنند. این تصمیم آنها را در برابر دوستان قدیمی و رهبر پیشینشان قرار میدهد، کسی که زمانی همچون پدری برایشان بود.
ریشی به خاطر اشتباهی که دوستش یاجی مرتکب میشود، عاشق دختری به نام تارا، یک راننده مسابقهای تازهکار، میشود. رابطهی ریشی و تارا که قرار بود نزدیک و عاشقانه باشد، از هم پاشیده میشود. ریشی با پیشنهاد یاجی به لندن میرود و بهعنوان کارآموز در یک پیست مسابقه کار میکند، تا شاید سرنوشت جدیدی برای خود رقم بزند.
جت و دوستاش، شاون، سیدنی و میندی، به یک کمپ فضایی میرن تا مهارتهاشون رو امتحان کنن. اما وسط راه، ساناسپات یه واکنش آلرژیکی عجیب پیدا میکنه و خیلی خیلی کوچیک میشه! حالا تیم باید از کمپ بیرون برن و داروی «دِشرینکولوم» رو پیدا کنن، بدون اینکه میچل بفهمه اونها چه کاری انجام میدن!
در شب کریسمس، خانوادهای گرد هم میآیند تا شاید آخرین تعطیلات خود را در خانهی اجدادیشان جشن بگیرند. با گذر شب و بروز تنشهای میاننسلی، یکی از نوجوانان بهطور مخفیانه همراه دوستانش بیرون میرود تا حومهی زمستانی شهر را برای خود کشف کند.
مری و تام، خواهر و برادر ایرلندی بیسرپرستی هستند که در سال 1886 با کشتی اقیانوسپیما به نیویورک میرسند. آنها بهسرعت خود را درگیر یک سفر پرماجرا و هیجانانگیز در سراسر کشور، سوار بر قطار معروف به «قطار یتیمان»، میبینند؛ جایی که با دوستی فوقالعاده آشنا میشوند که زندگیشان را برای همیشه دگرگون خواهد کرد.
دنیل اوشن (جرج کلونی) پس از آزاد شدن از زندان، با دوست قدیمی خود راستی رایان (برد پیت) که به بازیگران قمار یاد می دهد، تصمیم می گیرد که تیمی یازده نفره جمع کند و دست به سرقت یکی از بزرگترین خزانه های کازینوهای لاس وگاس بزنند و...
در جریان خدمت به عنوان یکی از اعضای هیئتمنصفه در یک دادگاه قتل پرمخاطب، جاستین کِمپ، مردی خانوادهدوست، با یک دوراهی اخلاقی جدی مواجه میشود؛ مسئلهای که او میتواند از آن برای تأثیرگذاری بر رأی هیئتمنصفه استفاده کند و احتمالاً متهم را به گناهکار بودن محکوم یا از اتهام تبرئه کند.