مادری سراسیمه وارد کلانتری میشود و به افسر نگهبان میگوید دختر جوانش، سحر، دیشب به خانه بازنگشته است. سحر دختری بلندپرواز و مطلقه است که به دلیل نوع پوشش و آرایش و ارتباطاتش در محله پشت سرش حرف زیاد است...ماجرای فیلم پیرامون پیدا کردن ردی از سحر پیش میرود..
دو برادر نوجوان دزد که برای کمک به مادر بیمارشان پول میدزدند، با یک نگهبان امنیتی مشکلدار که در ته چاه فراموش شده گیر کرده بود هماهنگ میشوند.
داستان یکی از بزرگترین شمشیرباز و نگهبان سلطنتی چوسون ، Tae-yul (جانگ هیوک) را روایت می کند که در نتیجه درگیری بین سلسله های Qing و Ming مجبور به پنهان شدن می شود اما در عین حال از زندگی جدید خود در انزوا خوشحال است. . بزرگترین شمشیرباز جوزون پس از کور شدن در کودتا علیه پادشاه ، دور از عذاب شهر خود مخفی می شود. اما هنگامی که قاچاقچیان دخترش را می دزدند ، او چاره ای ندارد جز اینکه یکبار دیگر شمشیر خود را براند...
یک مادر بیوه را دنبال می کند که به عنوان نگهبان یک شبه کار می کند تا در طول روز مراقب دختر نوجوانش باشد. در طول شیفت خود، او شاهد یک قتل است، اما بعداً متوجه می شود که قربانی زنده و سالم است...
در انیمیشن مولان 2 وقتی مولان خواستگاری شانگ رو قبول میکند نگهبان او، موشو می ترسد که او سرزمین مادریش را به خاطر وارد شدن به خانواده شانگ از دست بدهد در همین حال امپراطور از مولان و نامزدش درخواست میکند که برای دیدن آیندشان با سه شاهزاده همراه شوند...
هنگامی که میون وظیفه مراقبت از ماه را بر عهده می گیرد ناخواسته باعث بروز اتفاقاتی می شود که خورشید و ماه در خطر نابودی قرار می گیرند و…
خرگوشی به نام مکس در یک مدرسه قدیمی گیر میافتد و با دختر خرگوشی به نام امی آشنا میشود. او تواناییهای یک خرگوش عید پاک را به دست میآورد، با خانواده یک روباه موذی مبارزه میکند و درباره دوستی، چیزهایی میآموزد..
شش نفر انتخاب میشوند تا نگهبانان شهر افسانهای میترو شوند؛ اما همانطور که آنها به وظیفه جدید خود عادت میکنند، درگیریها به سرعت بین آنها به وجود میآید و یک طرح شیطانی در بیخ گوش آنها وجود دارد که ...
جی وو دانش آموزی است که در یک دبیرستان خصوصی معتبر درس می خواند. او به دلیل پیشینه اجتماعی متفاوت با همکلاسی های ثروتمندش سازگاری ندارد. از طرفی «هاک سونگ» نگهبان مدرسه در واقع یک نابغه ریاضی است که از کره شمالی فرار کرده و اکنون با گذشته بسته خود زندگی می کند. طی اتفاقی «جی وو» با «هاک سونگ» آشنا می شود و از او می خواهد ریاضیات را به او یاد دهد و با هم دوست شوند. اما دوستی آن ها پس از یک حادثه در مدرسه به خطر می افتد.