سیدهو عاشق همکلاسی خود دارانی می شود و به دلیل ماهیت درونگرای خود تلاش می کند تا به عشق خود اعتراف کند. وقتی سیدهو شجاعت بیان احساسات خود را جمع می کند، راز تکان دهنده ای آشکار می شود که زندگی او را به آشوب می کشاند.
ملودی بروکس دانشآموز کلاس ششم است که به دلیل فلج مغزی، از صدا کردن مستقیم عاجز بوده و از ویلچر استفاده میکند. او با کمک فناوریهای کمکی و حمایت بیدریغ دوستانش، ثابت میکند که چیزی که برای گفتن دارد مهمتر از نحوه بیان آن است.
گروهی از بازماندگان در شب هالووین، در یک روستای بازسازیشده تاریخی گرفتار میشوند. آنها باید با هم متحد شوند تا با کدوتنبل زندهای که به دنبال انتقام است، مبارزه کنند.
گروهی از شخصیتهای قطبی سفری خطرناک را در دل توندرا یخزده آغاز میکنند. آنها در این ماجراجویی با بهمنها، کولاکها و گرگهای وحشی روبرو میشوند تا فهرست بچههای شیطان را از سنت نیکلاس بدزدند.
بیوهای به نام کتی با جادویی خاص یک آدمبرفی را زنده میکند. معصومیت او به کتی کمک میکند تا زخمهایش را التیام دهد و دوباره عشق را بیابد. آنها پیش از فرا رسیدن تعطیلات پیوندی عمیق ایجاد میکنند، اما آدمبرفی محکوم به آب شدن است.
یک سرآشپز نوظهور و زنی که بهتازگی طلاق گرفته است، با یک برخورد اتفاقی مسیر زندگیشان برای همیشه تغییر میکند. این آغاز یک داستان عاشقانه عمیق و تأثیرگذار است که دههها را در بر میگیرد.
در استرالیای دهه 1970، زندگی گریس با بدبختی و فقدان درگیر است. پس از مرگ مادرشان هنگام بارداری، او و برادر دوقلویش، گیلبرت، تحت سرپرستی پدرشان پرسی، یک بندباز سابق معلول و الکلی، بزرگ میشوند. با وجود زندگی پر از عشق، تراژدی دیگری رخ میدهد زمانی که پرسی در خواب از دنیا میرود. خواهر و برادر به اجبار از هم جدا شده و به خانههای متفاوتی فرستاده میشوند.
یک مرد ماسکپوش روانی، اعضای گروه بازیگران یک جاذبه هالووینی در حومه شهر را هدف قرار میدهد و آسیبهای ساختگی آنها را به ترسهای واقعی و وحشتناک تبدیل میکند. با افزایش ترس، مرزهای بین اجرا و واقعیت محو میشود.
پِی شینگ، که در ابتدا به عنوان شکارچی جایزه برای پول جان خود را فدای میکرد، پس از شاهد بودن قتل افرادی که برای عدالت ایستاده بودند، به تدریج بیدار شد و تصمیم گرفت مقابله کند.
یتیمی که از میان زبالهها نجات یافته است، در حومهای از گوا که تحت کنترل باند مواد مخدر قرار دارد، به برادر بزرگترش دل میبندد. هر دو به فوتبالیستهای ستاره تبدیل میشوند، اما مرگ مشکوک مادرشان، تهدیدی برای جداییشان ایجاد میکند.