
فیلم هفت 1995، دیوید میلز، که به تازگی انتقالی گرفته و ویلیام سامرست، که بزودی بازنشسته میشود هر دو کارآگاههای جنایی هستند که عمیقاً درگیر پرونده یک قاتل سریالی دگرآزار میشوند. قاتلی که قتلهای خود را به دقت بر طبق هفت گناه کبیره طرحریزی کردهاست: شکمپرستی، طمع، تنبلی، خشم، غرور، شهوت و حسادت...
قبیله خون آشامی جوان و 13 ساله ای به نام “رودولف” توسط یک شکارچی خطرناک خونآشامها تهدید می شود. او با شخصی معمولی به نام “تونی” که با هم هم سن هستند، در قلعه ای قدیمی دیدار میکند و طولی نمیکشد که با هم دوست میشوند. تونی تصمیم میگیرد به رودولف کمک کند تا بتواند خود و خانواده اش را نجات دهد.
این فیلم بر اساس زندگی ویجی بارس، یک معلم ورزش بازنشسته است که یک باشگاه غیردولتی به نام فوتبال زاغه را تاسیس کرد. او توانست بچه های خیابانی را با دور نگه داشتن آنها از مواد مخدر و جرم و جنایت و با تبدیل آنها به فوتبالیست و ساختن یک تیم کامل، احیا کند...
یک آشپز تنها، کم حرف و البته ماهر به غرب سفر میکند و به یک گروه از شکارچیانی که در منطقه اورگان مستقر شده بودند، می پیوندد. او در طی این مدت به دنبال کسب ثروت خودش هم بود اما مدت زیادی طول نمیکشد که…
وقتی یک نوجوان خود ویرانگر از مدرسه تعلیق میشود و به عنوان تنبیه از مادربزرگ الکلی بداخلاقش میخواهند مراقبت کند، زمان دیوانهواری که با هم میگذرانند زندگی او را تغییر میدهد.
در حالی که نیروهای آمریکایی به سواحل نرماندی یورش می برند، سه برادر در میدان نبرد مرده دراز می کشند و برادر چهارم در پشت خطوط دشمن به دام افتاده است. کاپیتان تکاور جان میلر و هفت مرد وظیفه دارند به قلمرو تحت کنترل آلمان نفوذ کنند و پسر را به خانه بیاورند.