
پلانکتون که در تسخیر دنیا شکست میخورد، به کار خود در چام باکت ادامه میدهد و با کمک همسر کامپیوتریاش، کارن، در رقابت بیپایانش با آقای کربس میجنگد.
افسر سابق نیروهای ویژه، فاتح سینگ، زمانی که دختری قربانی یک باند جرایم سایبری میشود، دوباره وارد عمل میشود. آیا میتواند پیش از آنکه دیر شود، این مافیا را نابود کند؟
پس از از دست دادن امپراتوری مواد مخدرش، فری بومان بالاخره دور از دنیای تبهکاری برابانت به آرامشی نسبی دست یافته است—اما گذشتهاش دوباره او را گرفتار میکند.
کابوراگی به عنوان مظنون یک پرونده قتل وحشیانه دستگیر شد، اما فرار میکند. او در سراسر ژاپن پنهان شده و مدام جابهجا میشود. در این مدت، با سایاکا، کازویا و مای آشنا میشود. در همین حال، کارآگاه ماتانوکی در تعقیب اوست و برای دستگیریاش تلاش میکند. او افرادی را که کابوراگی را ملاقات کردهاند، بازجویی میکند، اما هر یک از آنها توصیف متفاوتی از او ارائه میدهند.
متهم به قتل خانوادهاش و رها شده در آستانه مرگ، یک قاتل حرفهای سابق برای انتقام از «شیاطین» نقابداری که شهرش را تسخیر کردهاند، از هیچ چیز دریغ نخواهد کرد.
پنج دوست که در مرز آمریکا و مکزیک مشغول خرید هستند، با آدمکشهای سیکاریو مواجه میشوند، اما هدف اصلی این مهاجمان در واقع مورسیلاگوس است.
در منطقهای دورافتاده و وحشی، گروهی از دوستان پس از تصادف با یک زن ناشناس و کشتن تصادفی او، به یک کیف پر از پول برمیخورند. آنها برای تصاحب پول، تصمیم میگیرند جسد را مخفی کنند. اما این تصمیم آنها را گرفتار مشکلی بسیار بزرگتر میکند، زمانی که صاحب مرموز کیف به دنبالشان میآید.
سه دوست تصمیم میگیرند آخر هفتهای طولانی را در کلبهای دورافتاده، در اعماق جنگلهای سوئد، به شکار بپردازند. اما یک روز، تمام حیوانات بدون هیچ ردی ناپدید میشوند و جنگل به طرز وحشتناکی ساکت میشود. با این حال، آنها که شیفته شکار هستند، تصمیم میگیرند به هر شکل ممکن شکار را ادامه دهند...
علی که استعداد خوبی در عطرسازی دارد و در آستانه پدر شدن است، با چالشهای جدیدی مواجه میشود؛ او در همین فرصت کوتاه باید تمام کارهای باقیماندهاش را به سرانجام برساند.
نقاشیهایش راهی برای فرار از گذشتهاند. هنرمند سیاهپوستی که به سوی موفقیت میشتابد، با بازگشت ناگهانی پدرش، که پس از سالها اعتیاد، در پی آشتی است، از مسیرش خارج میشود. این دیدار، درسی از حقیقت به همراه دارد: گاهی فراموش کردن از بخشیدن دشوارتر است.