فیلم کوتاه وضعیت اورژانسی، داستان دختری شش ساله به نام نازنین است که سعی میکند با نزدیک شدن به مامور اورژانس که برای مداوای مادرش به خانه آنها آمده، پرده از رازی بردارد که آزارش میدهد.
ازدواج یک زن جوان با یک شاهزاده جذاب، زمانی که او به عنوان قربانی به اژدهایی که در آتش نفس می کشد، به یک مبارزه شدید برای بقا تبدیل می شود.
در طول ده روز و 435 مایل، یک پیوند ناگسستنی بین مایکل لایت، مسابقهدهنده ماجراجویانه حرفهای و یک همدم سگ خیابانی به نام آرتور شکل میگیرد. همانطور که تیم به مرزهای بیرونی خود در استقامت در مسابقه سوق داده می شود، آرتور معنای واقعی پیروزی، وفاداری و دوستی را دوباره تعریف می کند.
در روستایی پیش از انقلاب فردی خانزاده با نام امیر به عنوان قاضی محلی در روستا فعالیت میکند و به خاطر سابقه خوبی که داشته، مردم به او اعتماد کامل دارند و بخش مهمی از کارهای روستا را به امیر سپردهاند. حال پس از سالها یکی از اهالی روستا با نام لی لی که از روستا به خاطر تهمت مردم به فاحشه بودن رفته، به عنوان اشرافزاده به روستا برمیگردد و به مردم وعده میدهد که در صورت کشتن امیر، پول زیادی به آنها خواهد داد…
فریبرز برای فرار از خیابانها به کافهی کمال میرود، کافه خلوت است و کسی جز آن دو در کافه نیست. همه چیز عادی به نظر میرسد تا اینکه جوانی با دو کولهپشتی وارد کافه میشود...
زنی به دنبال فرار از نامزدی خود با یک سیاستمدار خشن است، اما وقتی غریبه ای به کمک او می آید، آن دو با هجوم تعصب و نفرت روبرو می شوند.
هنگامی که پیوندهای ناگسستنی ایجاد می شود، قهرمانان ظهور می کنند - و افسانه ها ساخته می شوند، شورشیان برای نبرد علیه دنیای مادر آماده می شوند.
پس از از دست دادن فروشگاه لباسشویی خود در یک حادثه آتش سوزی، یک مادر مجرد Duk-hee از یک بانک تماسی دریافت می کند که یک وام سخاوتمندانه اولیه را ارائه می دهد بنابراین او بلافاصله آن را می گیرد. اما بلافاصله پس از آن، او متوجه می شود که قربانی یک طرح فیشینگ صوتی شده است. دوک هی که ویران شده برای کمک به پلیس مراجعه می کند، اما از اینکه امیدی به پس گرفتن پولش وجود ندارد، ناامیدتر می شود. در لحظه ناامیدی، جائه مین، فیشری که او را فریب داده بود، یک بار دیگر تلفن خود را زنگ میزند تا به دوک هی در مورد سازمان جنایتکاری که او را قفل کرده و او را مجبور به برقراری تماسهای فیشینگ صوتی از چین کرده است اطلاع دهد. با آن تماس، دوک هی تصمیم می گیرد خودش این پرونده را بررسی کند و با دوستانش با هواپیما به چین برود.
تیمی متشکل از چهار پلیس خبره برای یافتن قاتل یک زن جوان، آزمایشها و سختیهای شدیدی را پشت سر میگذارند.
یاسی دختر جوانی که در یک کارگاه خیاطی کار میکند، با زال جوانی آشنا میشود. او پیجی در اینستاگرام برای زال راهاندازی میکند و در کوتاه زمانی، مخاطبین بسیاری پیج را فالو میکنند. یاسی که به درآمد زایی از پیج فکر میکند، پست و استوریهایی با موضوع کاندیداتوری زال در انتخابات ریاست جمهوری بارگذاری میکند. این در حالیست که زال جوان علیرغم مخالفت با یاسی، عاشق او شده است.