
یک سازنده بازیهای ویدیویی به نام مایلز، از رقابتی مرگبار که توسط یک دار و دسته تبهکار سازماندهی شده، جان سالم به در میبرد. او با تکیه بر مهارتهای گلادیاتوری بازیهای ویدیویی خود، تلاش میکند که دوست سابقش نوا را از چنگ آدمربایان نجات دهد و…
گروهی از گردشگران اسپانیایی که به ونیز ایتالیا رفته اند، خود را در حال تلاش برای زنده ماندن در برابر افراد محلی میبینند که چندان مشتاق دیدار خارجی ها نیستند…
یک تیم تازهوارد جدید تعیین شده تا تمرینات خود را با «استورمر» و گروهش به انجام برسانند، اما در این میان یک نفر تلاش دارد که کارخانه قهرمانان و خود «استورمر» را از بین ببرد ...
در دهه 1950 میلادی در شهر نیویورک، یک کارآگاه خصوصی به نام لیونل اسروگ که مبتلا به سندروم توره میباشد، تلاش میکند تا معمای قتل تنها دوست و مربی اش فرانک مینا را حل کند.
فارست گامپ (تام هنکس) مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. او در کودکی به طور معجزه آسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.
مستندی بر اساس واقعیتی که در سال 2014 اتفاق افتاده است، این مستند نگاهی به یک تیراندازی دارد که ایالت شیکاگو انجام شده است و همچنین تلاش هایی را به نمایش می گذارد که برای لاپوشانی قتل این نوجوان انجام گرفت.
لئونارد که بر اثر یک اتفاق حافظهی کوتاه مدتش را از دست داده است، در تلاش هست تا با کمک یادداشتها و عکسهایش، خاطره ی تلخِ بسیار مهمی را به یاد بیاورد. اما…
شاعر جوان جنگ بریتانیایی رابرت گریوز با لورا رایدینگ ازدواج کرده و صاحب چهار فرزند میباشد. رایدینگ با سرپیچی از قراردادهای جامعه مودبانه، با گریوز و همسرش که به عنوان یک اداره زندگی می کنند، نقل مکان می کند. سپس با آمدن جفری فیبز، شاعر خوش تیپ ایرلندی، این چیدمان تبدیل به یک چهارخانه می شود. اما به زودی تنشها و رقابتها آنقدر شدید میشوند که گریوز مظنون به تلاش برای قتل است…
مرد آشغال جمع کنی که از یک زندگی گذشته عذاب میکشد، تلاش میکند تا زندگی آرامی در رستگاری داشته باشد. اما زمانی که نیت خوب او او را هدف یک رئیس جنایتکار محلی قرار می دهد، کلین مجبور می شود با خشونت گذشته اش آشتی کند.
لوکاس در مهدکودکی در یکی از شهرهای کوچک دانمارک کار میکند و از محبوبیت زیادی میان مردم برخوردار است. او به تازگی از همسر خود جدا شده است و تلاش میکند تا سرپرستی پسر نوجوان خود را به دست آورد اما…