
جون دیگر عاشق ویکتور نیست، اما برایش سخت است که احساس کند در حال دروغ گفتن به اوست. آلیس، بهترین دوست او، به او اطمینان میدهد که خودش نسبت به شریکش اریک احساس هیجان ندارد، اما رابطهشان بدون مشکل پیش میرود. آلیس هیچگونه
لیو چونهه، که از فلج مغزی رنج میبرد، با شجاعت از محدودیتهای جسمی و روحی خود عبور میکند تا رویای صحنهای را برای مادربزرگش محقق سازد و در عین حال مسیر زندگی خود را بیابد. پس از یک تابستان پر از تغییر و تحول، او سرانجام سفری تازه را آغاز میکند.
در قلب ریاض، جایی که ناامیدی و فرصت به هم میرسند، ماندوب داستان هیجانانگیز فهد آلگدانی را روایت میکند، مردی ذهنی شکننده که در تلاش است تا در برابر زمان برای نجات پدر بیمار خود مبارزه کند. زمانی که دنیای فهد تحت فشار بار مالی و بیتوجهی جامعه فرو میریزد، زندگی او زمانی بهطور غیرمنتظرهای تغییر میکند که مجبور میشود بهعنوان یک ماندوب تحویل کالا زندگی خود را بگذراند.
فیلم فراتر از ویرانهها که در استرالیا، آمریکا، ایتالیا، فرانسه، آلمان و ژاپن فیلمبرداری شده، به دنبال طرفداران در سراسر جهان میپردازد که در نام مد مکس برای رسیدن به هدفهای شگفتانگیز تلاش میکنند. این مستند ما را به دنیای مد مکس میبرد و
وقتی وعدهی زندگی در یک دنیای دیجیتالی بینقص، شهروندان سنکچوئری سیتی را در فضای آنلاین گرفتار میکند، کامبت وُمبت و سوییتی باید بازگردند تا اوضاع را نجات دهند و حسابی به دشمنانشان ضربه بزنند!
نارایانا ردی خود را گرفتار در پیچوخم احساسات مییابد، زیرا زندگی عاشقانه نامطمئنش دستخوش تغییرات غیرمنتظرهای میشود.
نیویورک، اوایل دهه 1960. در میان صحنه موسیقی پرجنبوجوش و دگرگونیهای فرهنگی پرآشوب، یک جوان 19 ساله مرموز از مینهسوتا با گیتار و استعدادی انقلابی وارد وست ویلیج میشود، کسی که قرار است مسیر موسیقی آمریکا را برای همیشه تغییر دهد.
چن یوتونگ، دانشآموز یک مدرسهی راهنمایی دخترانه، در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگرفت، اما مادرش لی هان نتوانست دخترش را از این "جهنم" نجات دهد. همهی اطرافیانش چشمان خود را بر این ماجرا بستند و این سکوت جمعی، خشونتی بزرگتر را رقم زد.
در ایالت کرالای هند، خانواده آدات در تجارت طلا و سایر کسبوکارهای مهم سلطنت میکنند. جورج پیتر به عنوان سرپرست محترم خانواده و مارکو به عنوان پسر خواندهی ترسناک و وفادار، امپراتوری آنها بر اساس قدرت و وفاداری ساخته شده است. اما دنیای آنها پر از خطرات و درگیریهاست.
در اواخر دهه 1940 در ایتالیا، مادری با دشواری تصمیم میگیرد پسرش را به شمال بفرستد، جایی که او نگاهی گذرا به زندگیای تازه و دور از فقر میاندازد.