یک مادر تصمیم می گیرد آخرین آرزوی پسر رو به مرگش را برآورده کند ولی این آرزو با مشکلات و موانع قانونی زیادی مواجه است ...
، در مورد گروه موسیقی افسانهای است که با صدای نمادین و هماهنگی که خلق کردند، موسیقی پاپ را متحول و طرفدرانی از تمام نسلها جذب کردند.
درمورد پسربچهای بهنام «نیکی» است که فکر میکند میتواند با ذهنش اژدها را کنترل کند و بهاین وسیله به پدرش کمک کند و باعث افتخار او باشد که...
مکس برنال، کمدین استندآپ، با پدرش استن زندگی میکند، در حالی که تلاش میکند تا با همسر سابقش، ازرا، پسر اوتیسمی خود را بهعنوان پدر و مادر کند. مکس و ازرا وقتی مجبور می شوند با تصمیمات دشوار در مورد آینده پسرشان روبرو شوند، یک سفر جاده ای بین شهری را آغاز می کنند که تأثیری متعالی بر زندگی هر دوی آنها دارد.
ناتوانی یک پسر نوجوان خجالتی در نه گفتن زمانی آزمایش می شود که یک دختر سرسخت او را به سفری عرفانی در میان برف تابستانی می کشاند تا مادر گم شده اش را پیدا کند.
در مورد یک پسر کوچک به نام مورفل و حیوانات جادویی اوست. این سریال ماجراهای جذاب و پر از هیجانی این کودک و حیوانات جادویی او را به تصویر میکشد.
هنگامی که خانواده او به قتل می رسند، یک ناشنوا به نام پسر به جنگل می گریزد و توسط یک شمن مرموز آموزش می بیند تا تخیل کودکانه خود را سرکوب کند و تبدیل به ابزاری برای مرگ شود.
این درام خانوادگی در اواخر دهه 1980 اتفاق میافتد، این درام خانوادگی درباره پسر 11 سالهای است که با صاحبخانهاش، ملقب به روباه قدیمی، دوست میشود و از او یاد میگیرد که چگونه در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است و همچنین چیزهایی که پدر بیچارهاش هرگز قادر به آن نخواهد بود زنده بماند. تا به او آموزش دهد.
کاکا پسر یک قهرمان است. بدن او توسط یک نیروی شیطانی مورد تهاجم قرار می گیرد که با افزایش سن قوی تر می شود. در نهایت این نیرو قدرت تاریک کافی برای نابودی کل جهان را خواهد داشت. برای جلوگیری از وقوع چنین فاجعه ای، اژدهای سیاه افسانه ای، پرنسس نینی، رئیس باراگون و براتی بیرلی با کاکا متحد می شوند تا از سرزمین خود دفاع کنند. آنها در سرزمینهای ممنوعه، دنیای زیرزمینی و جهان موازی، با گلهای گوشتخوار و موجودات سنگی مبارزه میکنند. با وجود خطرات، جوانان هیچ ترسی نشان نمی دهند. آنها مصمم هستند تا نیروهای تاریک را از سرزمین خود بیرون کنند.
در حومه بنگلور، کوندانا، یک ASI آتشین در یک پاسگاه خیالی بنگلور قرار دارد که با یک گانگستر محلی درگیر می شود. در همین حال، زندگی عاشقانه او با ساهانا با موانعی روبرو است. ACP Lakshmi یک جنایتکار بدنام را شکار می کند، در حالی که راجو برای نجات پسر بیمار خود تلاش می کند. از آنجایی که این زندگی ها در هم تنیده می شوند، یک مورد منحصر به فرد در کوندانا به نقطه کانونی تبدیل می شود و همه آنها را در داستانی از رمز و راز و پیوند به هم پیوند می دهد.