پس از سقوط جهان و فروپاشی اجتماعی "فیوریوسای جوان" از سرزمین خود ربوده شده و به دست یک گروه بزرگ از موتورسواران یاغی به رهبری "وارلرد دمنتوس" میافتد. حال آنها با راهی شدن به ...
فیلم سینمایی باند گوداوری داستان زندگی گروهی از خلافکاران و سیاستمداران را در مناطق ساحلی ایلور و گوداوری در دهه 1980 میلادی روایت میکند. این فیلم به بررسی تعاملات پیچیده بین قدرت، جاهطلبی و بقا ...
پس از یک برخورد تصادفی، کتی سرسخت به سمت بنی، عضو باشگاه موتورسواری وندالهای میدوسترن کشیده میشود. با تبدیل شدن باشگاه به دنیای اموات خطرناک خشونت، بنی باید بین کتی و وفاداری اش به باشگاه یکی را انتخاب کند.
از آنجایی که کلیسا پیش بینی کرده بود که یک تاریکی آخرالزمانی 80 روزه فرا خواهد رسید، جامعه ای در ترس دائمی از آدم ربایان زندگی کرده است. یک جوان ده ساله که شب کور است هرگز روستا را ترسناک تر از این پیدا نکرده است.
دشمن سرسخت سونیک، دکتر روباتنیک، توسط یک متال روباتنیک شیطانی از سرزمین تاریکی اخراج شده است. دکتر حیله گر به سونیک می گوید که ربات خراب شده است و سیاره آزادی را به پادشاهی خواهد رساند. اما تا زمانی که دختر زیبای رئیس جمهور، سارا، این جذابیت را به کار اندازد، سونیک به عمل میآید.
وقتی سه دوست صمیمی دوران کودکی یک شوخی اشتباه می کنند، ریکی استانیکی خیالی را اختراع می کنند تا آنها را از دردسر خلاص کنند. بیست سال بعد، این سه نفر هنوز از ریکی که وجود ندارد به عنوان یک حقه برای رفتار ناپخته خود استفاده می کنند. اما زمانی که همسران و شرکای آنها مشکوک می شوند و خواستار ملاقات با آقای استانیکی افسانه ای می شوند، سه نفر مجرم تصمیم می گیرند یک هنرپیشه و شخصیت بداخلاق مشهور را استخدام کنند تا او را زنده کند.
اتریش قرن 18. روستاهایی که توسط جنگل های عمیق احاطه شده اند. یک زن پس از کشتن یک نوزاد به اعدام محکوم می شود. اگنس ازدواج می کند و با صراحت خود را برای زندگی همسری آماده می کند. کمی بعد، سر و قلب او شروع به سنگین شدن می کند. روز به روز، او به طور فزاینده ای در یک مسیر تیره و تنها که منجر به افکار شیطانی می شود گرفتار می شود. شاید نه فقط افکار…
رستاخیز معمایی، داد و بیداد و مجازات یک هیولای مرده در یک بیابان دورافتاده، پس از برداشتن قفسه ای از برج آتش فروریخته ای که جسد پوسیده آن را دفن کرده بود، یک قاتل نمادین جدید را آزاد می کند.
با الهام از وقایع واقعی بهار 1944، زمانی که نازی ها در روز تولد آدولف هیتلر یک مسابقه فوتبال بین تیمی از زندانیان اردوگاه و یک تیم نخبه نازی ترتیب دادند. مسابقه ای که زندانیان مصمم به پیروزی هستند، مهم نیست چه اتفاقی می افتد.
لینکلن و لودز از استقبال از گرن گران جدیدشان، میرتل، در خانواده با جشن عروسی گرمسیری خوشحال هستند. اما جشن ها با ظاهر شدن یک دشمن قدیمی از گذشته مامور مخفی در جزیره کوتاه می شود.