کاوه با عابر پیادهای تصادف میکند و به زندان میرود. او بهطور غیرمنتظرهای توسط پدر همسرش حاجی توسلی با قید ضمانت آزاد میشود. کاوه بعد از آزادی متوجه میشود برادرش کشته شده و…
حمید، سروان خلبان تیم اكروجت نیروی هوایی، با ورود یكی از مخالفان رژیم جمهوری اسلامی، در سال 1358 به گروهی می پیوندند كه قصد اجرای كودتای نوژه را دارند. اعضای گروه، چند خلبان، تكنسین، دكتر و تعدادی دیگر از مخالفان هستند..
قیس بن مسهر با نامهای از سوی حسین بن علی برای سلیمان بن صرد خزاعی راهی کوفه میشود که در راه توسط ماموران ابن زیاد والی کوفه دستگیر و به زندان می افتد. در زندان به وی گفته میشود که در صورت سخنرانی علیه حسین بن علی از زندان آزاد خواهد شد، وی با پذیرفتن این شرط به روی منبر رفته اما علیه یزید سخنرانی می کند. پس از این سخنرانی قیس به دستور ابن زیاد کشته می شود. نکته اینکه در این فیلم، هیچ هنرپیشه زن بکار گرفته نشده است.
کشته شدن جمشید ، پیمان افسر آگاهی را با چالشی جدی روبرو می کند زیرا متهم ردیف اول این قتل نامزد او مهتاب است . پیمان میان عشق و وظیفه باید یکی را انتخاب کند..
حميد افشاري منشي دادگستري كه به پسرش قول داده كامپيوتر مدل بالايي را براي او خريداري كند، براي بدست آوردن پول به كاري ماجراجويانه دست مي زند. يكي از افرادي كه هم اكنون پرونده اش در دادگاه او بررسي مي شود مرد ثروتمندي است به نام زارع كه با پسرش فرزان زندگي مي كند. حميد افشاري فكر گروگان گرفتن فرزان را با يكي از تبهكاران حرفه اي كه زماني در دادگاه او محكوم شده بوده در ميان مي گذارد و..
يكي از تكاورهاي نيروي دريايي بعد از رويارويي با يك ناو آمريكايي كه ناوچه روشن را غرق كرده، دو روز روي آب شناور ميماند و فرصتي است كه گذشته خود را مرور كند. در پايان با يك رويارويي دوباره تصميم به مقابله با ناو آمريكايي ميگيرد...
داستان فردی را روایت میکند که به اشتباه با یک فرمانده جنگ جابجا گرفته میشود و باعث به وجود آمدن اتفاقاتی در زندگی اش میشود..
در دورانی که سایه «اهریمن» بر سرزمینها سیطره یافته، «جمشید شاه» با سپاهی متشکل از متحدانش و با تکیه بر فرّ ایزدی خود در مقابل سپاهیان اهریمن صف آرایی میکند، به خواست «یزدان» جمشید شاه بر اهریمنیان پیروز می شود. جمشید بر تخت شاهنشاهی تکیه زده و مغرور از پیروزی، خود را دارای فر ایزدی میداند. وی متحدان را برای اشغال سرزمینهای دیگر و شکار اهریمن فرا میخواند اما یزدان از وی روی برگردانده و فرّ و فراست و تاج و تخت جمشید را از وی میستاند. جمشید تنها، گرفتار طمع و جنونی سیری ناپذیر میشود. وی دخترش «شهرزاد» را تنها میگذارد و به شورای وزراء وصیت میکند تا در زمان غیابش «مرداس» متحد و والی سرزمینهای جنوبی بر تختش تکیه زند.
در روستايي مرزي زيباترين دختر به عنوان عروس هور انتخاب مي شود تا يك روز در هفته خود را به آب بسپارد و هور بارور شده و قهرش نگيرد، امين معروف به سمور؛ قاچاقچي ايراني عروس هور به نام ماهور را مي دزد..
سه زن در شهر کوچکی در فرانسه، هرکدام در مواجهه با جامعه و خانواده خود دست به انتخابهایی میزنند که زندگی آنها را تحتالشعاع قرار میدهد.