
183 سال پیش از وقایع روایتشده در سهگانه اصلی، حملهای ناگهانی توسط ولف، رهبر قوم دانلندینگ ها حیلهگر و بیرحم که به دنبال انتقام مرگ پدرش است، هلم همرهند و مردمش را مجبور میکند تا آخرین مقاومت جسورانه خود را در دژ باستانی هورنبورگ به نمایش بگذارند. در حالی که اوضاع روز به روز ناامید کننده تر میشود، هرا، دختر هلم، باید اراده خود را برای رهبری مقاومت در برابر دشمنی مرگبار که قصد نابودی کامل آنها را دارد، احضار کند
مردی که در قلب یخبندان قطب شمال گرفتار شده، پس از مدتها انتظار به لحظهی نجات خود نزدیک میشود. اما با وقوع حادثهای تلخ، این فرصت از میان میرود و او باید میان ماندن در پناهگاه نسبی اردوگاه یا پیمودن راهی پرخطر و ناشناخته برای یافتن امید نجات، یکی را انتخاب کند.
این کریسمسی فراموشنشدنی برای مردم ولینگتون کنار دریاست، زمانی که بدترین طوفان برفی تاریخ برنامههای همه، حتی بابانوئل را تغییر میدهد.
قسمت سوم منتشر شد.
افسانه بانو اوک در دوران چوسان روایت میشود و داستان موفقیت یک زن برده در این دوره را بازگو میکند که نام، وضعیت اجتماعی و شوهرش ساختگی هستند. اوک ته یونگ، بردهای است که به یک کارشناس حقوقی تبدیل میشود و همیشه در تلاش است تا در هر شرایطی به مردم کمک کند. با این حال، او راز بزرگی دارد؛ رازی که....
در شب مسابقه سالانه «مرد دونده»، شرکتکنندگان در یک رقابت نفسگیر با یکدیگر به رقابت میپردازند و باید از مجموعهای از چالشها عبور کنند تا به «ابرکمربند» دست یابند؛ یک اتفاق افسانهای که صاحب آن را به حاکم مطلق جهان تبدیل میکند.
ساکنان التقاطی یک شهر کوچک جزیره ای زیبا باید در قتلی هیجان انگیز و کشف یک میلیون دلار دست به کار شوند که منجر به یک سری تصمیمات بد فزاینده می شود که جامعه زمانی صلح آمیز را به هم می زند.
پس از فرار از یک اردوگاه کار اجباری در روسیه، سه مرد باید بر طبیعت بیرحم و همچنین اختلافات میان خود غلبه کنند، چرا که سفرشان به خانه به نبردی سخت برای بقا تبدیل میشود.
مردی و عشق جدیدش وسط یک درگیری خطرناک بین یک کارآگاه سرسخت و یک سیاستمدار مستبد گرفتار میشوند.
بیست و دو سال پس از از دست دادن خانهاش، آرولموجهی وارمان به زادگاهش تانجاوور بازمیگردد تا در عروسی پسرعمویش شرکت کند. در میان جشنها، آرول با مردی سرزنده روبرو میشود که او را به خاطر نمیآورد. با کمک آن مرد ناشناس، آرول دوباره با گذشتهاش ارتباط برقرار میکند.
در جریان خدمت به عنوان یکی از اعضای هیئتمنصفه در یک دادگاه قتل پرمخاطب، جاستین کِمپ، مردی خانوادهدوست، با یک دوراهی اخلاقی جدی مواجه میشود؛ مسئلهای که او میتواند از آن برای تأثیرگذاری بر رأی هیئتمنصفه استفاده کند و احتمالاً متهم را به گناهکار بودن محکوم یا از اتهام تبرئه کند.