در فیلم هزارپا رضا و دوستش منصور که به کیفقاپی مشغول هستند از طریق مادرش متوجه میشود که دختر فردی پولدار نذر کردهاست که با یک جانباز ازدواج کند به همین دلیل رضا که در تصادف پای خود را ازدست داده تصمیم میگیرد خود را به دختر نزدیک کند تا بتواند با وی ازدواج کند رضا وارد آسایشگاه جانبازان میشود که دختر مدیر آنجاست رضا با گفتن دروغهای مختلف سعی میکند که دختر به او علاقهمند شود رضا با کمک منصور دختر را به خودش علاقهمند میکند از طرف دیگری رضا ادعا میکند که در جنگ تحمیلی فرمانده یکی از گروه عراقی را کشته برای خودش دردسر بزرگی ایجاد میکند و…
داستان ویلای من دربارهٔ پیرمردی 90 ساله و پولدار (آقای مشکات) است که قرار است بهزودی فوت کند. وی هرگز ازدواج نکرده و فرزندی ندارد. او فقط چند برادر دارد که همهٔ آنها فوت کردهاند. وکیل درستکار وی (نگین معتضدی) به دنبال وراث واقعی او میباشد که بهطور اتفاقی ارسلان (مهران مدیری) و هدایت (سیامک انصاری) که در یک رستوران کار میکنند متوجه این ماجرامیشوند و تصمیم میگیرند که خود را به عنوان برادر زاده مشکات معرفی کنند. ارسلان فردی باهوش و خلاف کار با سابقه است و هدایت نیز سابقه زندان دارد و در جعل مدرک استاد است.
مافیا نوعی مسابقه و سرگرمی دوستانه و خانوادگی است که در آن دو گروه مافیا و شهروند باید با آزمون و خطا یکدیگر را شناسایی کنند تا در نهایت بتوانند مافیا را از شهر بیرون کرده و شهروندان پیروز شوند. در برنامه «شب های مافیا» محمدرضا علیمردانی بازیگر و مجری کشورمان به عنوان لیدر یا برگزار کننده در بازی حضور دارد و در واقع فرمان بازی در دستان او قرار دارد. در این مسابقه بازیگران زیادی حضور دارند و روند مسابقه بدین شکل است که در هر فصل از 12 بازیگر برای حضور در این مسابقه دعوت به عمل می آید و در نهایت با 2 گروه 12 نفره مردان و یک گروه 12 نفره خانم های هنرمند این مسابقه آغاز می شود.
ژوئن سال 1972، در ستاد فرماندهی دموکراتها در دل مجموعه واترگیت درواشینگتن، پنج سارق با وسایل مدرن استراق سمع دستگیر میشوند و پیگیری ماجرا توسط دو گزارشگر روزنامه واشینگتن پست، باب وودوارد و کارل برنستاین پس از چندی منجر به استعفای رئیس جمهور نیکسن میشود.
فیلم یاغی 2020 ، گروهی کوچک از سربازان مزدور توسط فرماندار کشوری آفریقایی استخدام می شوند تا دخترش را که توسط سازمانی مشابه الشباب ربوده شده است نجات دهند. آنها در طی عملیات نجات متوجه می شوند که دختران بیشتری وجود دارد به همین دلیل نقشه شان اشتباه پیش می رود و …
شخصی بنام کبیر لوترا یک فرمانده ارتشی که به دلیل نامعلومی شروع به کشتن مقامات ارتش کرده در همین حال خالد رحمانی که از سربازان تحت آموزش کبیر بوده مامور شده تا او رو پیدا و به قتل برساند.
این فیلم دو هفته آخر زندگی هیتلر ملقب به «پیشوا» یعنی از 17 تا آخر آوریل سال 1945 میلادی را در سنگر زیرزمینی فرماندهیاش به تصویر کشیده است. در این مرحله، فیلم از فرو ریختن ماشین نظامی و دستگاه سیاسی عظیم رژیم نازی آلمان و سقوط اخلاقی آن پرده بر می دارد.
پس از امتناع از حمله به مقر دشمن، فرمانده سربازان را متهم به بزدل بودن میکند و افسر ارشد آنها میبایست از این اقدام آنها دفاع کند.
سربازان شوروی به فرماندهی فردی با لقب شبح سرخ، پس از فرار از محاصره نازی ها قصد رسیدن به همرزمان خود را دارند.