میلین “می” لی، دختری 13 ساله به دلیل ارتباط عرفانی اجدادش با پانداهای قرمز، هر زمان هیجانزده یا استرس میگیرد، ناگهان به یک پاندای قرمز غولپیکر تبدیل میشود.
جهل و نژادپرستی یک استاد دانشگاه زمانی آشکار می شود که باید دانشجویی را برای مناظره آماده کند.
پسر نوجوان و آسیب پذیری شاهد جایگزینی مادرش توسط زن جدید و عجیبی میشود و باید با نیروهای ماوراء طبیعی وحشتناکی که به نظر می رسد به همراه این زن به خانه آنها آورده شدهاند روبهرو شود.
جیمز هارپر پس از اخراج از نیروهای ویژه ارتش ایالات متحده، به یک سازمان شبه نظامی ملحق می شود تا به تنها راه ممکن از خانواده خود حمایت کند.
جو و جری دو نوازنده هستند که به تازگی شغل شان را از دست داده اند و وضع مالی شان بسیار خراب است. انها شاهد یک قتل توسط مافیا بوده اند و اکنون مورد تعقیب آنهایند. جو و جری در قالب لباس مبدل زنانه به گروهی از نوازندگان زن می پیوندد و به کالیفرنیا می روند، جائیکه خود را «دفنی» و «جوزفین» می نامند.
در دهه 80 میلادی مایکل خانواده اجدادی خود را در کوچی سرپرستی میکند و رئیس خاندان محسوب میشود. اما چند تن از اعضای جوان خانواده او را قبول ندارند و با دشمنان همکاری میکنند تا او را نابود کنند!
ابیگل که به تازگی طلاق گرفته و صاحب دو فرزند است، تلاش دارد تا اوضاع زندگیاش را درست کند. همچنین خانوادهاش دچار مشکلات و مسائلی هستند که ابیگل در چالش با آنها است.
آماندا و دخترش در یک مزرعه آمریکایی زندگی آرامی دارند، اما وقتی خاکستر مادرش که ارتباطی با هم نداشتند از کره برایش ارسال میشوند، ترس تبدیل شدن به مادرش او را تسخیر میکند.
یک نیروی مرموز منجر به خروج ماه از مدارش اطراف زمین میشود و آنرا در مسیر برخورد با زمین قرار میدهد. در حالی که زمین در آستانه نابودیست، زنی به نام جو فاولر که از مدیران ناسا و یک فضانورد سابق میباشد، متقاعد میشود که او کلید نجات جان همهی انسانهاست و در این بین تنها یک فضانورد و یک نظریه پرداز تئوری او را باور میکنند…
مردی ماجراهای زندگی خود را به عنوان یک پسری 10 ساله در سال 1969 در ایالت هیوستون آمریکا روایت می کند. او داستانهایی مملو از نوستالژی را به هم میبافد که حاصل پیوند واقعیت و خیالپردازیهایش هستند.