یک بازرس پلیس به نام کن درگیر سرقتی از اداره پلیس می شود که بازرس دیگری مسبب آن است. تحقیقات نشان می دهد که وی در حالی که هیپنوتیزم شده بوده دست به سرقت و به آتش کشیدن گاو صندوق پلیس زده است. برای حل ماجرا از روانشناس و متخصص هپیتوتیزمی به نام جک لی کمک می خواهند و ...
زمانی که هفت سال پیش زید برای انتقام مرگ برادرش به جنگ با دنیای تبهکاران و اراذل کپنهاگ رفت، همه چیز خود را به عنوان یک دکتر محترم و همچنین یک مرد خانواده از دست داد. اما هنگامی که یک مامور پلیس به زید نزدیک شده و به او پیشنهاد میدهد که در ازای نفوذ به دنیای تبهکاران کپنهاگ آزاد خواهد شد، او شانسی دوباره برای دیدن پسرش و بازپسگیری بقایای زندگی خانوادگی خود به دست میآورد، اما زید به زودی متوجه میشود که هر چیزی بهایی دارد و…
نیلز کارتیه، اسطوره سابق تیپ ضد باند که به روشهای ضربتی غیر متعارفش معروف بود، پس از سرقتی که منجر به مرگ همسرش شد، پلیس را ترک کرد. هنگامی که باند سارقین مسئول او ...
داستان فیلم طلا در سال 1948 رخ میدهد و درباره کسب اولین مدال کشور هندوستان در المپیک پس از جدایی از انگلستان میباشد و…
یک راننده تاکسی مسافری مرموز را سوار میکند و با تهدید اسلحه از طرف او مجبور میشود به هرجایی که او میگوید برود. او که خود را گرفتار یک بازی موش و گربه مانند میبیند، به زودی متوجه میشود هیچ چیز آنطور که به نظر میاید نیست...
یک پلیس خونسرد به نام کریشنا دیو در واحد رسیدگی به قتل ، مسئولیت بررسی یک قتل وحشتناک را به عهده می گیرد. با رازگشایی لایه های جنایت، تهدید به طور غیرعادی نزدیک تر می شود.
قسمت سوم از فصل دوم منتشر شد.
در اواخر دهه 1990، یک روزنامهنگار آمریکایی به نام جیک ادلستاین به توکیو نقل مکان میکند تا بهعنوان اولین خبرنگار خارجی به جمع کارکنان یک روزنامه بزرگ ژاپنی بپیوندد. او که در یکی از گروههای این روزنامه زیر بال و پر یک کاراگاه کهنهکار گرفته شده بود، تصمیم میگیرد که دنیای تاریک و خطرناک یاکوزای ژاپنی را مورد بررسی قرار دهد و آن را کاوش کند.
گروهی از ماهیگیران وقتی میبینند بدهیهایشان در حال بیشتر شدن است، به سمت نواحی خطرناک دریا حرکت میکنند.
در آغاز جنگ ایران و عراق، همسر رضا باردار است و باید مورد عمل جراحی قرار گیرد. رضا او را به بیمارستان می رساند و خود به اسارت قوای دشمن در میآید. همسر رضا حین عمل جراحی میمیرد و شکوه جراح، فرزند رضا را نجات میدهد.
در روز عید کریسمس، مردی شاهد مرگ پسر کوچکش در تیرباران بین دو دارودسته خلافکار است. او که به خاطر یک جراحت صدایش را از دست داده، قدم در مسیر خونبار انتقام می گذارد.