زنی به نام «سارا» در آسایشگاهی در لیورپول مشغول به کار است؛ او استعداد خاصی در برقراری ارتباط با ساکنان آن مرکز دارد؛ تا اینکه در مارس 2020، همه گیری ویروس کرونا به اوج خود می رسد و...
فیلم زمانی برای مردن نیست 2021 ، بعد از وقایع پرونده اسپکتر، جیمز باند خود را بازنشسته کرده و در جزایر جامائیکا مشغول استراحت است. درست در زمانی به نظر میرسد که باند بعد از مدت طولانی قادر به تجربه یک زندگی عادی است، دوست قدیمی وی و یکی از جاسوسان سیآیاِی به سراغش آمده و از او درخواست کمک میکند و همین مسئله پای باند را به پرونده ربوده شدن یک دانشمند باز میکند. به زودی مشخص میشود که تروریستی مرموز مسئول این کار است...
داستان فیلم دربارهی فردی به نام نش بریجز است که در اداره SIU شهر سانفرانسیسکو مشغول به کار است. او در عین حالی که فردی سنتی و تغییر ناپذیر است، در سال 2020 با یک شهر در حال تغییر، رئیس جدید و دنیایی روبرو می شود که در آن کار پلیس بر اطلاعات مدرن و پلیس پیش بینی متمرکز است.
اشکوری (مهدی هاشمی) با تخصص خندهدرمانی به ایران بازگشته و در یکی از بیمارستانهای روانی تهران مشغول بهکار میشود. او بر این عقیده است که بیماران روانی را باید شاد نگه داشت و آنها باید به جامعه برگردند. او یک روز سعی میکند گروهی از بیمارانش را برای گردش، به بیرون بیمارستان ببرد و روز دیگر گروه نمایشی را به بیمارستان دعوت میکند. رفتهرفته بیماران به دکتر اشکوری علاقمند میشوند و...
پرچم های قلعه کاوه، داستان قسمتی از حمله مفولان به ایران است. اهالی روستایی مرزی در ایران در آستانه برگزاری جشنی هستند ولی به دلیل حمله مغول مجبور به کوچ می شوند.
یک درگیری میان آیاپام که یک افسر ارشد پلیس میباشد که در کلانتری عطاپادی مشغول به خدمت و انجام وظیفه است و هاویدار کوشی که با یک انگیز به روستا میآید، پیش میآید. خیلی زود ماجراها و اتفاقاتی رخ میدهد که…
داستان از جایی آغاز می شود که آنا ویلیامز می خواهد خواهرش را به دام بیندازد، نینا ویلیامز! که در حال حاضر مشغول به همکاری با رئیس جدید شرکت میشیما می باشد. نام این رئیس کسی نیست جز جین کازاما. آنا در کنار شغل خود، برای شخص جین نیز به طور شخصی کار می کند و عضو تیم او می باشد. آن ها به دنبال اطلاعاتی درباره دانش آموزی با نام شین کامیا می گردند و…
نزدیک عید است و همه مردم مشغول خانه تکانی و استقبال از سال نو هستند. دختر جوانی به نام روحانگیز (ترانه علیدوستی) که خود را آماده ازدواج میکند، روز چهارشنبهسوری برای کار به خانه خانوادهای متوسط وارد میشود. فضای پرتنش و غمانگیز خانه، به همراه غوغای انفجار ترقههای چهارشنبهسوری فضایی بیثبات و ناآرام به وجود آورده است.
در سرزمین ابرها جادوگری پیر و مهربان زندگی می کند که صاحب یک مرغ تخم طلا و یک جعبه جادویی است؛ اما غول بدجنس قصه، جادوگر را از خانه اش بیرون کرده و خانه، تخم مرغ طلا و جعبه موسیقی جادویی اش را به زور از او می گیرد تا اینکه..
هستی در یک بیمارستان مشغول به کار است. او در موقعیت عجیب و غریبی گرفتار است موجودی ناشناخته و خاص او را همیشه زیر نظر دارد و مشکلات زیادی را برایش پدید می آورد و…