زنی سیاهپوست به نام هریت تابمن که در طی دهه 1840 میلادی در ایالت مریلند آمریکا زندگی میکند، از چنگ بردهداران میگریزد و با اقدامات جسورانه و هوشمندانه خود، به یکی از بزرگترین قهرمانان تاریخ این کشور تبدیل میشود. هریت در طول دوران زندگی خود، صدها برده سیاهپوست را نجات میدهد.
داستان واقعی زندگی بوکسوری که به کشیش تبدیل شده است. هنگامی که یک مصدومیت به حرفه بوکس آماتور او پایان می دهد، استوارت لانگ به لس آنجلس نقل مکان می کند تا پول و شهرت پیدا کند. در حالی که به عنوان یک کارمند سوپرمارکت در حال تراشیدن است، با کارمن، معلم مدرسه یکشنبه که به نظر می رسد از جذابیت پسر بد خود مصون است، ملاقات می کند. مصمم به جذب او، آگنوستیک قدیمی شروع به رفتن به کلیسا می کند تا او را تحت تاثیر قرار دهد. با این حال، تصادف با موتور سیکلت او را به این فکر میاندازد که آیا میتواند از شانس دوم خود برای کمک به دیگران استفاده کند، و به این درک شگفتآور منجر میشود که او قرار است یک کشیش کاتولیک باشد.
بعد از اتفاقات قسمت سوم فیلم ایپ من، در حالی که استاد چئونگ چی در باشگاه خود از ایپ من شکست میخورد، سبک خود را متواضعانه در مقابل ایپ من کنار میگذارد. اما او بعد از مبارزه با یک خارجی قدرتمند به دردسر میافتد و…
مردی با ورود به صنعت ماهیگیری در بازار سیاه جزیره مالتا، همه چیز را به خطر می اندازد تا همسر و پسر تازه متولد شده خود را تامین کند..
در گردشى دسته جمعى در یك جزیره غیرمسكونى، آنا ناپدید میشود و دوستانش به جستجوى او میپردازند. این جستجو معشوق آنا، ساندرو را به دوست او كلودیا نزدیك میكند...
کاب دزدی ماهر است که با استفاده از تکنولوژی خواب مشترک به ضمیر ناخودآگاه افراد نفوذ می کند و افکار و رازهای ارزشمند آنها را می دزدد. هدف جدید او مدیرعامل شرکت بزرگی است، اما کاب این بار نقشه جدیدی در ذهن دارد. او در این راه از گروهی جدید و حرفه ای برای رسیدن به هدفش کمک می گیرد، اما همه چیز آنطور که باید پیش نمی رود...
یک افسر سابق پلیس نیویورک است که اکنون کلانتر روستای کوچکی در جورجیا شده، باید با گروهی از دزدان که یک پزشک ثروتمند را گروگان گرفتهاند مقابله کند.
خدمتکاری که در انگلستان پس از جنگ جهانی اول زندگی می کند، مخفیانه قصد دارد با مردی که دوستش دارد ملاقات کند قبل از اینکه او را برای ازدواج با زن دیگری ترک کند.
شاعر جوان جنگ بریتانیایی رابرت گریوز با لورا رایدینگ ازدواج کرده و صاحب چهار فرزند میباشد. رایدینگ با سرپیچی از قراردادهای جامعه مودبانه، با گریوز و همسرش که به عنوان یک اداره زندگی می کنند، نقل مکان می کند. سپس با آمدن جفری فیبز، شاعر خوش تیپ ایرلندی، این چیدمان تبدیل به یک چهارخانه می شود. اما به زودی تنشها و رقابتها آنقدر شدید میشوند که گریوز مظنون به تلاش برای قتل است…
ویل هانتینگ مستخدم بیست سالهی انستیتوی تکنولوژی ماساچوستس، ذهنی فوقالعاده خلاق دارد و پروفسور لامبو استاد ریاضیات کالج، به نبوغ او در ریاضی پی میبرد. حالا چون ویل زندگی پر دردسری دارد پروفسور با دوست قدیمی خود، روانپزشکی به نام شان مگوایر تماس میگیرد و ویل را نزد او میفرستد...