
مرد جوانی با نام مستعار "کرگدن" که به عنوان یک مجرم پرخاشگر شروع به کار کرد، به سرعت به سلسله مراتب جنایی در اوکراین در دهه 1990 می رسد. راینو فقط قدرت و ظلم را میدانست، اما با چیزی برای از دست دادن، بالاخره میتوانست یک را پیدا کند.
دربارهٔ مخترع و طراح اسلحههای کوچک میخائیل تیموفویچ کلاشنیکوف است. امروز به سختی میتوان کسی را پیدا کرد که این اسم را نشناسد. با این حال، همه نمیدانند که او چه مسیری طولانی و خارقالعاده را طی کرده تا در سن 28 سالگی اسلحه افسانه ای AK-47 را خلق کند.
یک بچه ی یتیم به نام موگلی توسط گله ای از گرگ ها به سرپرستی گرفته می شود. او توسط یک پلنگ سیاه و خرسی خوش قلب زنده ماندن و بقاء در جنگل را یاد گرفته است. حضور موگلی در جنگل باعث عصبانیت شیرخان می شود، ببری که تنها هدفش در زندگی خوردن موگلی است.
سیرانو دو برژراک مردی با قد کوتاه است که علیرغم شوخ طبعی، موقعیت بالا و مهارتش در شمشیرزنی؛ به دلیل کوتاه قد بودن توسط رده های بالای جامعه فرانسه مورد تمسخر قرار میگیرد. بنابراین، اگرچه دوست عزیزش از شعر و طنز او قدردانی می کند، اما می ترسد که او نیز مانند دیگران طردش کند…
زمانیکه اختراع مرموز ون هلسینگ از کنترل خارج می شود، درک و رفقای هیولایش همگی به انسان و جانی نیز به هیولا تبدیل می شوند. هم اکنون که درک در بدنی اشتباهی قرار گرفته و قدرت هایش را از دست داده، به همراه جانی که عاشق زندگی جدیدش به عنوان یک هیولاست، باید با همکاری یکدیگر بشتابند تا درمانی برای خود پیدا کنند.
کریس، مردی مطلقه و ثروتمند عاشق زنی اسرارآمیز به نام اسکای می شود که این اتفاق منجر به به دام افتادن همسر سابق و فرزندش میشود و در نهایت جنگی ناامید کننده برای بقا در می گیرد
یک لرد اسکاتلندی با سه جادوگر متقاعد می شود که او پادشاه بعدی اسکاتلند خواهد شد و همسر بلندپرواز او در برنامه های خود برای به دست گرفتن قدرت از او حمایت می کند.
اهالی یک روستای دورافتاده پس از آنکه بارها از سوی راهزنها مورد سرقت قرار میگیرند، از هفت سامورایی درخواست کمک میکنند و...
هنگامی که مدیر کلوپ شبانه موفق دهه 80 تونی تاورز در کریسمس سوار قطاری جادویی می شود، متوجه می شود که هر واگن مرحله متفاوتی از زندگی او را در خود جای داده و اقداماتی که در یک واگن انجام می دهد مستقیماً بر زندگی او در واگن بعدی تأثیر می گذارد. آیا تونی می تواند زندگی خود - و زندگی افرادی را که دوستشان دارد - به سمت بهتر شدن تغییر دهد یا فقط اوضاع را بدتر خواهد کرد؟
ویل هانتینگ مستخدم بیست سالهی انستیتوی تکنولوژی ماساچوستس، ذهنی فوقالعاده خلاق دارد و پروفسور لامبو استاد ریاضیات کالج، به نبوغ او در ریاضی پی میبرد. حالا چون ویل زندگی پر دردسری دارد پروفسور با دوست قدیمی خود، روانپزشکی به نام شان مگوایر تماس میگیرد و ویل را نزد او میفرستد...