
در دهه 1990، اسلواکی پساکمونیستی، یک کارگر جنگل سابق به نام میکی فرصتی پیدا میکند تا در سطح محلی تجارت کند و پلههای ترقی را طی کرده و به بزرگترین رئیس مافیا در کشور تبدیل شود.
اما شغلی بهعنوان مراقب یک زن سالخورده و فراموشکار قبول میکند. اتفاقات عجیبی در خانه شروع به رخ دادن میکند. آنچه اما نمیداند این است که خانه یک راز ترسناک را پنهان کرده است.
مردی جوان و پارانوئید شروع میکند به این باور برسد که هر شب کسی به خانهاش نفوذ میکند.
یک موجود شرور به نام "جوکساز" در شب هالووین ساکنان یک شهر کوچک را به ترس میاندازد، از جمله دو خواهر بیگانه که باید با هم متحد شوند تا راهی برای شکست دادن این موجود شیطانی پیدا کنند.
در فلوریدا، والدین میتوانند از "رنکلز د دلقک" برای ترساندن فرزندان بدرفتار خود استفاده کنند.
یک دختر نوجوان توسط یک موجود غولپیکر و جهشیافته شبیه به اختاپوس که از رودخانه هان در سئول پس از تخلیه زبالههای سمی در آن ظاهر میشود، ربوده میشود و این اتفاق خانوادهاش را به جستجوی جنونآمیز برای پیدا کردن او وادار میکند.
وقتی یک جک در جعبه قدیمی از خاک بیرون آورده شده و باز میشود، مالکان جدید آن به زودی دلیل پیدا میکنند که عروسک دلقک ترسناکی که درونش است، زندگی خاص خود را دارد.
یک زوج، کودکی یتیم را به فرزندخواندگی میگیرند که رویاها و کابوسهایش به صورت فیزیکی در هنگام خواب او تجلی مییابند.
در سال 1905، مردی به جزیرهای دورافتاده سفر میکند تا خواهر گمشدهاش را پیدا کند که توسط یک فرقه مذهبی مرموز ربوده شده است.
درباره نویسنده و عکاس فرانسوی، کارول آچاش. با بهرهگیری از قدرت فیلمسازی و همکاری ماریون کوتیار، کارگردان مونا آچاش مادر خود را به زندگی بازمیگرداند تا مسیر زندگی او را بازخوانی کرده و دریابد که او واقعاً چه کسی بوده است.