
در آینده ای نزدیک، گروهی از روزنامه نگاران جنگ تلاش می کنند تا در حالی که حقیقت را گزارش می کنند، زنده بمانند، زیرا ایالات متحده در آستانه جنگ داخلی قرار دارد.
آزا با پتانسیل خود برای عشق، خوشبختی، دوستی و امید روبرو می شود و در حالی که در رگبار بی پایانی از افکار تهاجمی و وسواسی می گذرد.
نسخه آمریکایی سری مسابقات آشپزی که به بچه های با استعداد بین 8 تا 13 سال این فرصت را می دهد تا توانایی های آشپزی و اشتیاق خود را به غذا از طریق یک سری چالش های خوشمزه به نمایش بگذارند. مربی پرافتخار کارشناسان غذا و
انگلستان، 1705: نل جکسون برای قتل و فرار با خواهرانش، برای زنده ماندن دستش را به سرقت از بزرگراه می اندازد. نل با کمک همکار فوقالعادهاش، یک جن کوچولو به نام بیلی بلیند، متوجه میشود که سرنوشت او را در معرض خطر قرار داده است.
اروین اولین کار بازیگری خود را انجام می دهد و خود را در تگزاس می بیند که در زیر بال یک حفاری نفت تقریباً ورشکسته مرل و هم گروهش فیه گرفته می شود. این سه نفر وارد یک ماجراجویی وحشیانه می شوند تا بانک و یک شرکت نفتی فاسد را گول بزنند تا قبل از اینکه رویاهای مرل از بین برود.
فرانچسکا کابرینی، مهاجر ایتالیایی، در سال 1889 به شهر نیویورک می رسد و با بیماری، جنایت و کودکان فقیر مواجه می شود. کابرینی ماموریتی جسورانه را آغاز می کند تا شهردار متخاصم را متقاعد کند که مسکن و مراقبت های بهداشتی را برای آسیب پذیرترین قشر جامعه تامین کند. با زبان انگلیسی شکسته و سلامت ضعیف، کابرینی از ذهن کارآفرینی خود برای ساختن امپراتوری امید استفاده می کند، برخلاف آنچه که جهان تا به حال دیده است.
در سال 1983 جغد، داکوتای شمالی، زندگی سه نفر از ساکنان - هوراس مسن، که بعد از ظهرهای خود را با خاطرات در کافی شاپ محلی می گذراند. میچ نوجوان، ستاره مدافع پشتیبان افسرده بازیکن-اسب قدرت; و جولیا معلم انگلیسی دبیرستانی که به تازگی منصوب شده است - همراه با ساکنان دیگر شهر، توسط یک کولاک سفید تاریخی واژگون شده اند.
پس از بیدار شدن در وسط جنگلی بدون خاطره، زن جوانی با انگیزه ای مبهم مانند راه بازگشتش به خانه، مورد هدف غریبه های مرموز قرار می گیرد.
در طول ده روز و 435 مایل، یک پیوند ناگسستنی بین مایکل لایت، مسابقهدهنده ماجراجویانه حرفهای و یک همدم سگ خیابانی به نام آرتور شکل میگیرد. همانطور که تیم به مرزهای بیرونی خود در استقامت در مسابقه سوق داده می شود، آرتور معنای واقعی پیروزی، وفاداری و دوستی را دوباره تعریف می کند.
فریبرز برای فرار از خیابانها به کافهی کمال میرود، کافه خلوت است و کسی جز آن دو در کافه نیست. همه چیز عادی به نظر میرسد تا اینکه جوانی با دو کولهپشتی وارد کافه میشود...