در مجموع 1759 فیلم و سریال یافت شد.
در مجموع 1759 فیلم و سریال یافت شد.
نویسنده ای تازه کار به نام ساموئل لیستون قصد دارد بیوگرافی مردی میانسال، فلوید دورو، را بنویسد. اما شرایطی که نهایتا آن ها را به این نقطه رسانده، حیرت مخاطب را برمی انگیزد و تلاش برای نوشتن بیوگرافی پس از بوجود آمدن آشوبی، با شکست مواجه می شود
اندرو وارد یک آکادمی موسیقی می شود تا هنر درام خود را به مرحله حرفه ای برساند اما در آنجا با مربی ای بسیار سخت گیر روبرو می شود.
یک نیروی مرموز منجر به خروج ماه از مدارش اطراف زمین میشود و آنرا در مسیر برخورد با زمین قرار میدهد. در حالی که زمین در آستانه نابودیست، زنی به نام جو فاولر که از مدیران ناسا و یک فضانورد سابق میباشد، متقاعد میشود که او کلید نجات جان همهی انسانهاست و در این بین تنها یک فضانورد و یک نظریه پرداز تئوری او را باور میکنند…
این فیلم دو هفته آخر زندگی هیتلر ملقب به «پیشوا» یعنی از 17 تا آخر آوریل سال 1945 میلادی را در سنگر زیرزمینی فرماندهیاش به تصویر کشیده است. در این مرحله، فیلم از فرو ریختن ماشین نظامی و دستگاه سیاسی عظیم رژیم نازی آلمان و سقوط اخلاقی آن پرده بر می دارد.
دختر خانوادهای به طرز مرموزی در زیرزمین خانه جدیدشان ناپدید می شود. طولی نمی کشد که مادرش متوجه می شود موجودی باستانی و قدرتمند کنترل خانه آن ها را به دست گرفته و او چاره ای ندارد جز اینکه یا با آن مواجه شود و یا اعضای خانواده روحشان را برای همیشه از دست دهند.
زوج جوانی که در حال رانندگی هستند با یک تصادف روبرو می شوند. آنها در یک مثلث بین پلیسی که حادثه را بررسی میکند و شخصیت سیاسی فاسدی که در تعقیب آنهاست، قرار میدهد
بنجامین اِسپوسیتو، مأمورِ سابقِ دادگاه فدرال، در حال نوشتن رمانی برمبنای پرونده ی تجاوز و قتلی ست که سال ها پیش، مأمورِ به سرانجام رساندن آن بود. او هنگام نوشتن رمان، به جزئیاتِ پرونده فکر می کند در عین حالی که عشق قدیمی اش، ایرنه هم کم کم وارد ماجرا می شود و در این میان، حسرت های گذشته برای او تکرار می گردد.
ژاکوب استور، ناخدای کشتی، در یک کافه با یکی از دوستانش شرط بندی می کند که با اولین زنی که وارد آن مکان می شود ازدواج کند. در همین حین، لیزی وارد می شود.
در سال 1898 دَنیل پلِین ویو از حفاران با تجربه نفت، اطلاع پیدا می کند که در دشتی در غرب آمریکا چاهی از نفت در حال بیرون آمدن از زمین است، بنابراین دست پسرخوانده اش را می گیرد و به آنجا می رود .دنیل از کودکی تجربه های بدی با زندگی و انسان ها داشته است و رفته رفته از مردم متنفر است و می خواهد با کسب ثروتی کلان زندگی ای ترتیب دهد تا به دیگران نیازی نداشته باشد. با وجود این طرز فکر، او به پسرخوانده ای که دارد دل می بندد. اما پسرخوانده نیز آدم درستی نیست و دنیل با شخصی روبرو می شود که خود را به دروغ، برادر گمشده ای از او معرفی می کند.
سه دوست صمیمی بنا به مشکلاتی از یکدیگر جدا میشوند. اما به طور غیرمنتظره ای در زندگی دیوید دوباره دوستی انان پدید می آید.آن ها ماموریتی دارند که به عنوان پلیس مخفی وارد یک زندان فوق امنیتی شوند.