حماسهای اکشن و حماسی که در سرزمینهای ساحلی اتفاق میافتد و به رخدادهای پرهیجان و سرشار از احساسات در دورهای خاص اشاره میکند. همچنین شامل قهرمان اصلی داستان است که نجاتبخش ستمدیدگان و ترس برای بدکاران است.
سفری سینمایی به دورانی پر از فراز و نشیب در تاریخ آمریکاست. این فیلم حماسی که در دوران گسترش و آبادانی غرب وحشی روایت میشود، داستان زندگی چند خانواده، دوستان و دشمنان را دنبال میکند که در تلاش ...
آکیز، دختر جنگجوی کوهستان است که توسط پادشاه ظالم سرزمینش یتیم می شود. او با پسر پادشاه، باتوگا، همراه می شود تا جلوی ظلم و ستم پادشاه آلپاگو خان ایستادگی کنند و...
پس از سقوط جهان و فروپاشی اجتماعی "فیوریوسای جوان" از سرزمین خود ربوده شده و به دست یک گروه بزرگ از موتورسواران یاغی به رهبری "وارلرد دمنتوس" میافتد. حال آنها با راهی شدن به ...
روزی روزگاری در کلبه ای بر فراز صخره ها در دریای تاریکی تاریکی، سه کودک و سگ مورد اعتمادشان ناگت زندگی می کردند. جانر ایگیبی، برادرش تینک و خواهرش لیلی مانند همه بچهها بچههای با استعدادی هستند. آنها با هم کشف می کنند
گلنار (پانیذ پارسا) خواهر کوچکتر ارس (حماسه پارسا) در کار خبرنگاری به موردی برمیخورد که قاچاق ارز تقلبی و دختر انجام میشود و مرکز فعالیت و پولشویی آنها یک صرافی است که متعلق به آقای یونسی (همایون ارشادی) میباشد.
سایفر برای گرفتن انتقام از «دام» و تیمش، از «جیکوب» برادر کوچکتر دام کمک می گیرد...
ستان این فیلم در دوران دهه 80 و 90 اتفاق می افتد که به عنوان دوره تحول بمبئی از آن یاد می شود.
در اسطورهٔ ایرانی، زن «زهره» است و «زهره» نگاهبان آتش خانه! یعنی زن به جامعهٔ ایرانی، از تاریخ اسطوره تا واقعیت جاری، به جان ایران، گرما و زندگی داده است. یکی از بارزترین جلوههای گرما و زندگی بخشی زن ایرانی، سالهای پایداری ملی در برابر تجاوز دشمنان ایران و ایرانی ست. یعنی سالهای دفاع مقدس! «زخم شانه حوا» روایتگر حماسه سازی، اسطوره پروری و در عین حال زخمهای پیدا و پنهان مادران سترگ ایران زمین در هشت سال دفاع مقدس است و نیز «زخم شانه حوا» میکوشد آینهای روشن و شفاف-گرچه کوچک-در برابر روح بزرگ مادرانی باشد، که اگر نبود حماسهٔ مقاومت و البرز پایداری آنها، اکنون مام میهن در چنگال اهریمنان متجاوز، بدترین روزگار خود را سپری میکرد!
جمعه جمال زهي، با پايان يافتن تحصيلاتش در زمينه علوم ارتباطات و ماهواره هاي مخابراتي، با مدرك دكترا به ايران مي آيد تا در يك عمليات نفوذي در خاك عراق شركت كند. در بدو ورود به كشور، او به سيستان و بلوچستان مي رود تا همسرش صنم را ببيند و براي رفتن به مأموريت خطرناكش، از او و خانواده خود خداحافظي كند. جمعه به دليل محرمانه بودن مأموريت، به خانواده و همسرش درباره جزئيات امر حرفي نمي زند. او به پاكستان مي رود تا به ظاهر از سفارت آمريكا ويزا بگيرد؛ اما در هتل توسط نيروهاي عراقي دستگير مي شود و...